باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

خواب بد

دیشب دوست نداشتم بخوابم  اما بالاخره خوابیدم اما همه ش خواب بد می دیدم، تا خوابم می برد سوسک مرده می دیدم، بیدار می شدم باز می خوابیدم باز سوسک می دیدم خخخخخخ

البته بعدش یه خواب دیگه دیدم اونم خواب بدی بود باز بیدار شدم، فکر کنم نزدیک 10 بار بیدار شدم و صبحم از جام دیر بلند شدم اما الان اصلا خوابم نمیاد و اعصابم خراب نیست، خیلی هم شادم خخخخخخخ

عجیبه؟! بعیده از من!؟


بعد نوشت: تعبیر دیدن یک سوسک مرده در خواب خوب است ، و این بدان معناست که شما فرصت های شغلی یا اقتصادی خوبی دارید و اشتباهات گذشته را جبران خواهید کرد.

فکر می کنم فرصت جبران اشتباهاتم رو دارم خدا رو شکر

من دیوانه ام!

این همه حرص و جوش بخور واسه اینکه یه موقع یکی یه کاریش نشه بعد بهت بگن وسط باز!؟

این همه تو روزای بد کنار آدما باش بعد روزی که خودت حالت بده هیچکس نمیاد بگه خرت به چند منه!؟

من دیوونه ام، راستی راستی دیوونه ام!؟

باید بکشم کنار، برم سی خودم!؟

برم جایی که قدرم رو بدونن، بین این آدم ها؟!

خسته ام خیلی خسته ام!؟

یه روز تیک می گیرم، یه روز حساسیت پوستی و خارش!؟

راستشو بخواین جوونم برام مهم تره چون دیدم وقتی جوونم در خطره هیچکس هیچ قدمی برات برنمی داره!؟

تازه خیالات شومم می کنند!؟

پس میرم سی خودم!؟

هر چی شد، شد!؟

دنیا رو خدا می گردونی!؟

پس خودش می دونه برای کی، چی بهتره!؟

خداحافظ!؟

ترک عادت های بد

داشتم فکر می کردم!

می گویند هر کس توسط والدینش و آموزگارانش تربیت نشود روزگار تربیتش می کند!

خوب من هم یک سری عادت ها از بچگی داشتم که خوب نبودند اما خودم این طور فکر نمی کردم و مصرانه می خواستم انجامشان دهم ازشان لذت می بردم!

اما حال می بینم که همه چیزم را از دست داده ام به خاطر آن ها!

واقعا قلبی پشیمان شدم و ترکشان می کنم چون که دیدم چه بر سرم آمده است و نمی خواهم در شصت سالگی افسوس بخورم!

متاسفانه خیلی چیزها که در جامعه ی امروزی بین جوانان باحال است از بعد شیطانی ما نشات گرفته است و برنامه ها بدآموزی دارند و در جهت منفی تبلیغ می کنند!

روزایی که می نویسم!

من دقت کردم روزایی که حالم خوب هست اصلا تمایل به نوشتن ندارم و روزایی که حالم خوب نیست می نویسم!

از همین جا عذر می خواهم که اینجا شده بلاخونه ی من و اوقات شما رو مکدر می کنم! 

سعی می کنم از این به بعد مطالبی از تجربیات خودم رو هم بنویسم البته اون ها رو تا الان هم نوشتم ولی بیشتر!

روزایی که حالم خوب نیست انگار عمیق ترم اما روزایی که دمم گردو می شکنه بیشتر می خوام از زندگی لذت ببرم و کاملا یادم میره یه روزی اون قدر حالم بد بود!

خلاصه که نمی دونم چرا این طور شدم اصلا چرا این قدر نیاز به حرف زدن و تخلیه شدن دارم قبلنا با هیچکس حرف نمی زدم دردم تو دلم می موند و همون قوی تر و عمیق ترم می کرد اما حالا!؟

البته می دونید همون دردا که حمل می کردم مریضم می کرد اما الان روزای سر حالی دارم مثل امروز!؟

دور شو از خیر و شرش دور شو از نیک و بدش

الحذر از عشق حذر هر کی نشانی بودش

گر بستیزد برود عشق تو برهم زندش


از دل و جان برکندش لولی و منبل کندش

سیل درآید چو گیا هر طرفی می‌بردش


اوست یقین رهزن تو خون تو در گردن تو

دور شو از خیر و شرش دور شو از نیک و بدش


باده خوری مست شوی بی‌دل و بی‌دست شوی

بیست سلامت بودش درکشدش خوش خوردش


پای در این جوی نهی تا به قیامت نرهی

هر که در این موج فتد تا لب دریا کشدش


گول شود هول شود وز همه معزول شود

دست نگیرد هنرش سود ندارد خردش


ای دم تو دام خمش بی‌گنهان را بمکش

ای رخ تو باده هش مست کند تا ابدش


 مولانا