اگر ما نمی توانیم یک نفر را ببخشیم و نه آن بخششی که دیگر دلمان پاک شود بلکه فقط بگذریم و قبول کنیم آدم مقابل ما هم اشتباه می کند همان طور که اگر خودم اشتباه کنم دوست دارم دیگران مرا ببخشند پس من هم با دیگران همان طور رفتار می کنم و می بخشمشان!
اگر نمی توانیم بعد از یک مشاجره و دعوا به حالت متعادل خود بازگردیم این یک نقطه ضعف است چرا توقع داریم وقتی عصبانی هستیم و توهین می کنیم دیگران ما را درک کنند اما خودمان حاضر به درک عصبانیت دیگران نیستیم؟!
این ها همه نشانه ی خودخواهی و خودپسندی است، نشانه ی یک انسان رشد نیافته که مثل یک کودک فکر می کند مرکز عالم است و خوب یک کودک فکر می کند مرکز عالم است اما ضعیف است و نمی تواند دید وسیع داشته باشد!
اگر می خواهید دیگران شما را درک کنند آستین هایتان بالا بزنید و سعی کنید دیگران را درک کنید، سعی کنید به دیگران فرصت دهید انسان های بهتری باشند نه اینکه کاری کنید که روی زشتشان را بالا بیاورید این هنر نیست اوج حماقت است!
دیگر عشق برایم بچگانه شده است!
ازش رد شدم!
چشم به قله های بالاتری دارم!
اما اگر بدانم کسی واقعا عاشق من است خودم را از او دریغ نمی کنم!
ولی دیگر توقعی از من نباید داشته باشد!
چون دیگر از این مرحله گذشتم!
قلبم درد می کنه!
انگار یک دشنه بهش زدن!
انگار یکی سینه م رو شکافته و قلبم رو پاره کرده!؟
من چی کارتون کردم که با من این طوری می کنید؟!
اصلا چگونه این کارها را می کنید؟!
من که برای راضی نگه داشتن آدما همه کار کردم!؟
چرا فکر می کنید باید از جونم بگذرم اونم به خاطر شما!؟
به خاطر شمایی که اون قدر خودخواهید که اگر کسی باب میلتون نباشه دشنه فرو می کنید تو قلبش!؟
هیچکس شرایط من رو درک نمی کنه اما همه توقع دارن من درکشون کنم!؟
تا کی؟!
اصلا چرا؟!
چرا شما آدمید و بقیه آدم نیستند؟!
بقیه باید از حقشون بگذرند اما شما نه!؟
شما حق بقیه رو هم می خواید!؟ اینش جالبه!؟
من دیگه نمی تونم این درد رو تحمل کنم!؟
من میرم!؟ خداحافظ!؟
بعد نوشت: فکر کنم فشار خونم بالا رفته!؟
خوب من فکرامو کردم، یادم افتاد من به خاطر خودم نباید با زبان به بقیه آزار برسونم!؟ یادم افتاد به خاطر خودم شروع به عشق ورزیدن کرده بودم!؟ یادم افتاد نباید از بقیه توقعی داشته باشم!؟ منتها نمی دونم سیستم ایگو چه شکلی هست که کاری انجام میدی خود به خود توقع داره از اون طرف بازخورد مثبت بگیره!؟ یه بخش خشمم به خاطر همینه هر کار می کنم آدما باهام خوب بشند، نمیشند؟! شاید من هنوز کودکم و می خوام مثل بچگیم باهام مهربون باشند!؟ شاید واقعا همینه من یه بچه ی خوشگل بودم بچه های خوشگلم همه دوسشون دارن اما وقتی یه کم بزرگتر شدم بازیگوشی می کردم و رفتار همه باهام عوض شد دیگه هیشکی دوستم نداشت!؟ اینا از بچگی توم مونده!؟ باورهای کودکانه؟!
در شبکه های اجتماعی مطالبی نقل قول می شود مثل اینکه هر چه را می خواهید از دیگران بگیرید همان را به دیگران بدهید مثلا اگر عشق می خواهید عشق بدهید اگر صداقت می خواهید صداقت بدهید و ...
خوب من با شناختی که از مردم دنیا داشتم می دانستم این حرف احمقانه است اما دل به دریا زدم و طوری که خودم بلد بودم به دیگران عشق دادم اما نتیجه این شد دیگران توقعشان از من بالا رفت فکر کردند من گاو نه من شیرده هستم و خسته نمی شوم اما حال که می بینید خسته ام و پشیمانم!
خواستم بگویم گول این حرف ها را نخورید و خودتان را از پای نیندازید که وقتی از پا بیفتید هیچکس نگاهتان هم نمی کند!
در ضمن من هنوز زخم های خودم رو نتونستم شفا بدم چگونه زخم های دیگران را شفا بدم تازه باید حواسم باشه از سر زخم خودم به به دیگران زخم نزنم!؟