باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

تعیین خط قرمز در روابط

چند وقت است مد شده است همه در مورد خط قرمز در روابط صحبت می کنند، من خودم هیچ وقت نتونستم به آدم هایی که از خودشون نمی فهمند و در کارات دخالت می کنند رفتار معقول داشته باشم، یا تحمل کردم و هیچی نگفتم یا خسته شدم و از کوره در رفتم و با خاک یکسانشون کردم اما این راهش نیست!

گیل پیشی باعث شد برم یه جستجو بکنم و چند تا مقاله و کتاب پیدا کنم که لینکشون می گذارم امیدوارم به درد بخوره!


ده خط قرمز در روابطhttps://maroom.org/5384/10-%D8%AE%D8%B7-%D9%82%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7/ 


خط قرمز در روابط - عباسمنشhttps://abasmanesh.com/fa/aghlekol-question/%D8%AE%D8%B7-%D9%82%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7/


چطور خط قرمز خودم را مشخص کنم؟http://askdin.com/thread/%DA%86%D8%B7%D9%88%D8%B1-%D8%AE%D8%B7-%D9%82%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85-%D8%B1%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%AE%D8%B5-%DA%A9%D9%86%D9%85%D8%9F


خلاصه کتاب زنان زیرکhttps://bookapo.com/books/why-men-love-bithes

من چه کنم؟!

خودمو که نگاه می کنم می بینم هر دوره از عمرم دنبال یه موضوعاتی بودم و تهش از اون موضوع یا علم یا کار یا هر چی خسته شدم!؟

الان ده سالی از عمرم رو میشه گذاشتم روی شعر و عرفان و خودشناسی و روانشناسی و یوگا و مراقبه و این چیزها بلکه بیشترم بشه دیگه اشباع شدم از این حرف ها و برام لذتی نداره و کنجکاویم رو هم بر نمی انگیزه!؟

نمی دونم چه کار کنم؟! دیگه هر چی دوست داشتم امتحان کنم، امتحان کردم!؟ گفتم برم ورزش و باشگاه که دیدم نمی تونم و نمیشه!؟

شیخ بهایی میگه اونی قدر علم رو می دونه که براش زحمت و سختی کشیده، خودش یه کتاب رو رفته بغداد خونده یه کتاب رو تو هرات خونده، از شام بلند شدن اومدن اصفهان! واقعا چه زندگی هایی داشتن اونا؟!

من برای هر کدوم از چیزهایی که کسب کردم زحمتم کشیدم ولی آنچنان برام سخت نبوده چون درش استعداد داشتم یعنی دنبال هر چی رفتم که درش استعداد داشتم و دوسش داشتم و ازش لذت می بردم!

شاید برای اولین بار باید بزرگ بشم و کاری انجام بدم که برام طاقت فرساست و خسته کننده و بی لذت است خودم رو متعهد کنم به انجام دادنشون!

اینم بگم که برای من کشکول شیخ بهایی داره دیدم رو عوض می کنه یعنی داره جور دیگه ای دیدن رو بهم یاد میده عقلانیتش با مولانا و حافظ و سعدی و عقلانیت مدرن و عقلانیت اسلامی یا مسیحی و غیره فرق می کنه بهتون پیشنهاد میدم بخونید ضرر نمی کنید در حد چند صفحه در روز چون بعضی حرفاش واقعا عمیقه بعضیاشم من منظورش رو نمی گیرم یا از قبل می دونستم!

راستشم بخواین می ترسم به خودم فشار بیارم باز مریض بشم تو دوران ارشد اومدم به خودم سخت بگیرم که مثلا کسی بشم داغون شدم، همه چی با هم قاطی شد، تازه الان داره یواش یواش به روزهای خوب بر می گردم، باز نمی خوام دیوونگی کنم!؟

عقل و وجدان

آیا می دانید فرمانبرداری بی چون و چرا از یک شخص یا یک ایدئولوژی توهین به خود ماست؟! این کار یعنی من عملا اعتراف می کنم از عقل و هوش کافی برخوردار نیستم و یک نفر باید به من بگوید چه کار کنم، چه چیز خوب است و چه چیز بد!؟

البته من می دانم اکثریت جامعه ی ایران دوست دارند عقلانی فکر کند و عمل کند و این تنها با معاشرت با افراد صاحب عقلانیت و مطالعه بدست می آید!؟

یک موضوع دیگر که خیلی اهمیت دارد و مردمی که دوست دارند مترقی باشند از آن غافلند این است که چرا من به حرف حساب یک نفر گوش فرا می دهم اما به حرف حساب وجدان خودم گوش نمی کنم؟! می دانید گوش نکردن به وجدان خود هم توهین به خود و شعور خود و روح و روان خود است؟! با خود روراست بودن از نعمت هاییست که برای انسان آرامش به ارمغان می آورد!

صلح و جنگ

جنگ انسان را از عقلانیت دور می کند انسان را از انسان بودن دور و سیستم مغزی حیوانی را در فرد فعال می کند.

انسان متمدن شده است اما تا وقتی متمدن است که جانش در خطر نباشد وگرنه به یک حیوان تقلیل می یابد!

برای ایجاد صلح توصیه شده است ابتدا در درون خود صلح ایجاد کنید من این کار را کردم البته نه کاملا

در این چند سال اخیر سعی کردم در خانواده ام صلح ایجاد کنم اما نشد وقتی طرفین می خواهند در حق هم بدجنسی کنند و خودشان را حق می دانند نمی شود!؟ البته قطعا راهی دارد که من هنوز پیدایش نکرده ام.

من درونم را پاک می کنم می دانم خوش خیالی است اگر خودم را پاک کنم بقیه هم پاک می شوند ولی کار دیگری از من بر نمی آید قطعا می دانم شرایط سخت تر خواهد شد.

در پایان هم باید بگویم من نمی خواهم جنگ به پا کنم من فقط حرف حق را می زنم دیگر تقصیر من نیست برای بعضی ها خوشایند نیست این مشکل درون آن هاست. خوب شما هم حرف حق بزنید چرا جنگ راه می اندازید!؟ این از ناپختگی و حماقت و  شرارت شما نیست که مقابله می کنید!؟

روشنفکران

مدتی است روشنفکران سکوت را کنار گذاشته اند و شروع به اظهار نظر کردند البته این خیلی خوب است که نظرات مختلف را بیان می کنند و از میان این دیدگاه ها در آخر شاید مباحثی وارد جامعه شود.

اما مثل همیشه روشنفکران نظراتشان را صریح بیان نمی کنند نمی دانم محافظه کار هستند یا در ذهنیت خاصی دارند اما خوب اگر این گونه پیش برود به گرد پای جوانان در خیابان نمی رسند!؟

جوانان عجله دارند سریع تر انقلاب کنند شاید روشنفکران خبر از اینستاگرام ندارند که چقدر پست و استوری ها با موضوع اعتراضات و اعتصابات زیاد است!؟

من هم آن اوایل که با روشنفکران آشنایی پیدا کرده بودم از ادبیات آن ها استفاده می کردم اما بعد به این نتیجه رسیدم فایده ندارد ادبیا خودم را در پیش گرفتم که آن هم تند است دارم سعی می کنم ادبیاتی بیایم که کسی خشونت کلامی یا بی احترامی برداشت نکند چون قصدش را ندارم اما در عین حال واضح و صریح باشد.

البته این را بگویم که چند تا از نوشته هایم را در شرایط عصبانی  بودن نوشته ام و دقیقا قصدم توهین بوده است این روزها اخبار واقعا آدم را دیوانه می کند اما به جز آن چند نوشته، نوشته های دیگرم قصد پرخاش نداشتم.

این را هم بگویم آدم با تجربه هر اتفاقی بیفتد زود واکنش نشان نمی دهد سکوت می کند و صبر می کند ببیند چه اتفاقاتی می افتد بعد موضع می گیرد و اظهار نظر می کند و روند عقلانی پیش رفتن کندتر از روندهای دیگر است. این ها را می دانیم با این وجود خواهشمندیم که آنچه در ذهن دارند را شفاف تر بیان کنند.