باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

بیام با یه اشاره

بازم اشکای چشمام مثل آب روونه

آدم با چه امیدی تو این دنیا بمونه

دیگه با چه غروری بگم خیلی صبورم

مگه میشه تو گریه بگم مست غرورم؟

صدام کن که دوباره بشم عاشق عاشق

بیام با یه اشاره بیام با یه اشاره

گمونم که دوباره ظاهر میشی دوباره

بر دل من می تابی از آن دورها کرانه

عزیزم نگفته بودی که باید بشم بیچاره

بیچارگی برای تو زیباترین آثاره

تو ای پیدای پنهانم، تو ای آرزوی محالم

بتاب بر من بتاب برمن که بی تو بی حالم

امان از این زمونه از این شعرای عاشقونه

تو هستی و من نیستم بگو دیگه چی می خوای دیوونه؟


ماهش

غرور و تکبر

من آدم مغروری هستم به خاطر حفظ این غرور هم خیلی تاوان دادم! الان که فکرش را می کنم می بینم ارزشش را نداشت! چون رنجی را به جان خریدم که تمام عمر با من است و هنوز هم نمی توانم کنارش بگذارم.

الان که به خودم نگاه می کنم می بینم در برابر آدم های مغرور من هم خودکار مغرور می شوم و وقتی کسی خودش را خیلی پایین می گیرد هم همین طور اما آدم هایی که اعتماد به نفس و عزت نفس سالم دارند ستایششان می کنم و دوستشان دارم.

نمی دانم این حالت خودکار چرا رخ می دهد اما گفته شده در مقابل مغرور و متکبر شما هم مغرور و متکبر باشید!؟ البته درجه دارد از یک حدی بیشتر باعث می شود خودت ضربه بخوری مثل من که مقابل مغرورها، مغرور بودم.

من به نوشته قبلی ام فکر کردم و فهمیدم اختلافات خانوادگی ما حل نمی شود چون همه مغرورند و در مقابل هم حاضر نیستند انعطاف داشته باشند و اعتراف به اشتباه ها و کوتاهی هایشان کنند و با هم مهربان باشند و تا وقتی این گونه باشد اتفاق مثبتی نمی افتد.

در مورد اختلافات سیاسی هم همین گونه است اصولا رهبران سیاسی مغرور هستند و همین غرور از عوامل جذب شدن مردم به آن ها می شود البته برای بعضی ها این غرور پنهان است و گاهی نمایان می شود. نفس انسان خیلی حیله گر است. یکی از مقاله هایی که می گذارم در همین موضوع است.

از آن جایی که فکر می کنم خیلی ها مثل من هستند و در برابر فرد مغرور و متکبر، مغرور و متکبر می شوند پس نتیجه می گیریم مشکلات جامعه و جهان به این راحتی ها و زودی ها حل نمی شود.

غرور تکبر خوب است؟https://rahelehhonari.com/pride/

غرور و خود بزرگ بینی از نظر مولاناhttps://ravanmowlana.com/%D8%BA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7/

دفاع از نفس یا جنگ؟

ما در جامعه ی امروزی خود یک مشکل بزرگ در خانواده ها داریم که به دلیل فهم نادرست از هم به وجود آمده است.

ما مردانی داریم که نیازمند بودن دیگر اعضای خانواده به خود استفاده می کنند تا حرف خود را به کرسی بنشانند و قدرت تصمیم خانواده در دست خودشان باشد.

و در طرف دیگر زنان و فرزندانی داریم که می خواهند آن جور که خودشان می خواهند زندگی کنند و کسی به آن ها امر و نهی نکند.

در نتیجه این زنان و فرزندان شروع می کنند تا روی پای خودشان بایستند خودشان را مستقل از پدر خانواده می کنند تا او از نیاز آن ها بر ضدشان استفاده نکند.

اما مشکلی که پیش می آید این است که مردان خود به حس رضایتی که از تامین کردن افراد خانواده ی خود دارند نیاز دارند و وقتی می بینند دیگر کسی به آن ها نیاز ندارد احساس بد می کنند و چون عموما مغرور هستند برای دفاع از خودشان نمی خواهند حرف بزنند یا از دیگران درخواست کنند رو به کارهایی می آورند تا جلوی استقلال دیگر اعضای خانواده را بگیرند غافل از این که اعضای خانواده هم فقط دارند از نفس خودشان دفاع می کنند.

در نتیجه یک جنگ در خانواده به وجود می آید که دلیلش فهم نادرست از هم است 

طبق تحقیقات روانشناسان زنان خود را سریعتر با تحولات وفق می دهند و مردان بیشتر بر مبنای گذشته عمل می کنند گویا مردان جامعه ما هنوز باورهای سنتی در مورد خانواده و جایگاه خود و حتی تعریف از خودشان دارند و زنان رو به باورها و ارزش های جهان مدرن آورده اند و فرزندان خود را نیز با همین باورها تربیت می کنند و فرزندان نیز می خواهند نوگرا باشند.

این هم یک دلیل برای برای این است که جنگ در خانواده ها به وجود آمده است که البته اگر خوب بنگریم هر شخص باز هم در حال دفاع از خویشتن خویش است.

تنها راهی به نظر من می رسد تعریف دوباره از جایگاه هر فرد در خانواده است تعریفی که حس نیاز مردان به اینکه تامین کننده هستند را برطرف کند و از طرفی  جلوی سواستفاده مردان از نیازمند بودن دیگران به خود بگیرد و زنان و فرزندان نیز مجبور نباشند وابسته ی مردان بوده تا تن به هر چه مردان می خواهند بدهند.

این گونه برای همه بهتر است از هر طرف اگر کمی از موضع هایی سخت خود کوتاه بیاییم و متوجه باشیم برای دفاع از خود به جای رفتارهای لجوجانه سعی کنیم حرف بزنیم و نترسیم از این که اگر دیگران ضعف های مرا بدانند بر ضدم ازش استفاده می کنند یا غرورم و وجهه ام را از دست خواهم داد.