امروز شبکه ایران اینترنشنال یک موضوعی را به عنوان فکت یعنی حقیقت بیان کرد.
گفت شرکت ابرآوران تحریم شده و همزمان سرعت فیلترشکن ها بهتر شده و این یک اتفاقه چون شرکت ابرآوران یه شرکت هست در مورد شبکه های ابری کار می کنه و در خدمت شبکه ملی اطلاعات بوده!
حالا من چند نکته رو میگم
اولا تا جایی که من یادمه موقعی که دانشجو بودیم استادامون می گفت شبکه ملی اطلاعات یعنی ایران روتینگ dns های داخلیش دست خودش باشه
حالا داستان چیه؟ وقتی شما یک دامنه یا دمین رو در مرورگر یا هر نرم افزاری وارد می کنید این وصل میشه به یک روتر در اون روتر یک جدول هست که آدرس آی پی سرور اون دامنه در سطح اینترنت رو داره و اون روتر آدرس آی پی رو بر می گردونه به دستگاه شما و شما می تونید وارد اون سایت بشید حالا این روترها کجا هستند در کشورهای خارجی. ایران می خواست کاری کنه که روترها در ایران باشند تا روی dns ها کنترل داشته باشه و شما نتونید وارد هر سایتی بشید.
حالا شرکت ابرآوران اگر روی شبکه های ابری کار می کرده تا جایی که من می دونم ربطی به این موضوع نداره در ضمن وی پی ان من بعد از تحریم ابرآوران وصل شد قبلش کار نمی کرد! اما قبل اینکه تحریم بشه می گفتن این شرکت مسئول فیلترینگ هوشمنده!
سوالی که پیش میاد این هست که آیا در همه چیز این طور حقیقت را یه جور دیگه نشون میدید چه رسانه های خارجی چه رسانه های داخلی؟! این طور بازی نکنید با آدم ها یه روز دستتون رو میشه؟! من تو این زمینه تخصص داشتم و فهمیدم حقیقت اون چیزی نیست که شما میگید اما در موضوعات دیگه که تخصص ندارم چی؟! بازیم میدید؟!
از مردم ایران خواهش می کنم آگاه و هوشیار باشند! خواهش می کنم از متفکرین و روشنفکران و متخصصان حوزه علوم انسانی که ساکت نباشند و حقایق رو بگن! مردم بازیچه میشن! کشته میشن! زندانی میشن! شما تنها کسانی هستید که تخصص و صلاحیت وارد عمل شدن رو دارید!
وقتی از آزادی و دموکراسی حرف می زنیم یعنی دیگران را آزاد بگذاریم که نظر خودشان را داشته باشند!؟
یعنی وقتی یک نفر نظر من را تایید نمی کند به هر دلیلی که برای خودش دارد او را در ذهن خود محاکمه نکنیم و به او برچسب نزنیم و در صدد انتقام بر نیاییم و دیگران را بر ضدش تحریک نکنیم!؟
اگر کسی می گوید سیاسی نیستم یا مذهبی نیستم دلیل بر اینکه آدم بدی است نیست او انتخاب کرده است در این مسائل وارد نشود و دلایلی برای خودش دارد که این دلایل به ما مربوط نیست شاید دلایلش احمقانه باشد اما برای ما این طور است نه او!؟
ما باید یاد بگیریم آدم ها را رها کنیم تا خودشان زندگی کنند و تجربه کنند ما فقط به آن ها یادآوری می کنیم آنچه خودشان می دانند اما انتخابشان نبوده است، روزی خودشان متوجه می شوند که حق با ما بود یا خیر!؟
البته همه ی این ها نظر شخصی من است و زندگی به من آموخته است شما حق دارید با من مخالفت کنید و نظر دیگری داشته باشید اما نمی توانید نظرتان را به من تحمیل کنید همان طور که من حق ندارم نظرم را به شما تحمیل کنم.
هر کس مزه ی تحمیل شدن را کشیده باشد می داند طعم تلخی دارد و اگر انسان با انصافی باشد این کار را با دیگری نمی کند. در ضمن که این کار با مبانی آزادی در تضاد است.
چند روزیست به واسطه ی بلاگ اسکای با یک خانم جوان آشنا شده ام.
من و ایشان از نظر سیاسی در دو جبهه متضاد هستیم اما باز هم با هم دوست هستیم.
روزی که ایران به انگلیس باخت بحثمان شد و من فکر کردم دیگر دوستی مان تمام است اما چند روز بعد ایشان پیام داد و باز دوست شدیم.
اولین نکته این است که هر دوی ما تعصب روی عقاید خود نداریم.
دومین نکته این است که از شادی های کوچک که با هم داریم خوشحال می شویم و لذت می بریم و حس خوب داریم.
نکته ی سوم این است که در برابر هم صبر داریم.
و نکته ی چهارم هم این است که در شیوه ی گفتگویمان بر پایه ی احترام متقابل است و خالی از خودبینی است.
من می بینم چطور ایشان در مسائل دیگر که هم نظر هستیم چطور حرف می زند و خوب این باعث می شود فکر کنم حتما دلیلی دارد که پشت عقاید سیاسی مخالف من را محکم گرفته است.
بعد به این فکر کردم که در کشورهایی که دموکراسی نهادینه شده است چگونه مردمی که طرفدار احزاب مختلف هستند در کنار هم زندگی می کنند ولی ما نمی توانیم.
حتی در بین مسلمانان گفته شده است دختر و پسری که یکی شیعه و دیگری سنی است با هم ازدواج نکنند بهتر است!
حل اختلافات ما بسیار سخت است اما چرا؟!
امیدوارم مقاله ای رادیو زمانه که باید با فیلترشکن وارد سایتش شوید به نگرش کمک کند.
دوستی پایدار با توجه به گرایش های سیاسی متفاوتhttps://www.radiozamaneh.com/321760/
متاسفم واسه حال امروز میهنم!
متاسفم که جوانان را می خوان بیخ گوش ما بکشن و ما هیچ کاری از دستمون بر نمیاد!؟
یاد زورو افتادم میرفت اونایی که می خواستن اعدام کنن رو نجات می داد!؟
ولی امروز دیگه اون زمونه نیست!؟
باید یه حربه پیدا کنیم که اگر بخوان اعدام کنن همه انجام بدن و سیستم فلج بشه!؟
ولی چی آخه!؟
باید یه چیزی رو گروگان بگیریم!؟
واقعا که نمی تونیم مثلا از خانواده شون یا سرانشون یه نفر رو گروگان بگیریم!؟
ولی یه چیزی رو باید گرو بگیریم!؟
اینا فقط زور می فهمن!؟
حاضر به یک قدم عقب رفتن نیستن اگه ملت عقب بره ضرر می کنه!؟
بزرگان همیشه گفته اند که دین داری یا اخلاق مداری انسان ها را از روی عملشان بسنجید نه ظاهرشان!
یعنی شاید یک نفر ظاهری داشته باشد که شبیه یک مسلک خاص است اما در حال تظاهر به آن مسلک است.
در بزنگاه هایی آدم ها خودشان را نشان می دهند مثلا در شرایطی که راستگویی به ضررشان است در این شرایط اگر کسی راست بگوید می توان گفت به اخلاق وفادار است یا در شرایطی که خشمگین می شود می تواند خشم خودش را کنترل کند و از روی خشم واکنش نشان ندهد.
البته بیشتر مردم این را می دانند اما هیچ کس به روی آن آدم نمی آورد که تو اخلاق مدار نبودی یا هر چیز دیگر و من نمی دانم چطور می شود به فرد مربوطه گفت اما توهین آمیز نباشد!؟
البته همیشه این گونه نیست که هرکس با گروهی بگردد یا خود را شبیه مرام و مسلکی در بیاورد الزاما تظاهر می کند یا به آن مسلک معتقد است مثلا شاید دارد خودش را شبیه آن گروه در آورده است تا تحقیق کند!