باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

کمال گرایی افراطی

امروز فهمیدم کمال گرایی افراطی دارم و برای همین در روابطم با دیگران شکست می خورم و انتظارات غیر واقعی دارم و برای همین که کمال گرام و می خوام همه چیز عالی باشه بعد اقدام کنم هیچ وقت اقدام نمی کنم و البته اشتباهم می کنم خودمو سرزنش و انتقاد تند می کنم تازه از این کار لذتم می برم!؟

هوش مصنوعی گفت:

کمال‌گرایی افراطی به نوعی از کمال‌گرایی اشاره دارد که در آن فرد به شدت به دنبال دستیابی به استانداردهای غیرواقعی و ایده‌آل‌هاست. این نوع کمال‌گرایی می‌تواند تأثیرات منفی بر روی زندگی شخصی، حرفه‌ای و روابط اجتماعی فرد داشته باشد. ویژگی‌های کمال‌گرایی افراطی شامل موارد زیر است:

1. استانداردهای غیرواقعی: فرد ممکن است انتظارات بسیار بالایی از خود و دیگران داشته باشد که دستیابی به آن‌ها غیرممکن است.

2. ترس از شکست: کمال‌گرایان افراطی معمولاً از شکست و عدم موفقیت می‌ترسند و این ترس می‌تواند باعث عدم اقدام یا procrastination شود.

3. انتقاد شدید از خود: اگر فرد به استانداردهای خود نرسد، ممکن است به شدت خود را سرزنش کند و احساس ناکافی بودن کند.

4. عدم رضایت: حتی زمانی که فرد به موفقیت‌هایی دست می‌یابد، ممکن است نتواند از آن‌ها لذت ببرد و همیشه به دنبال بهبود بیشتر باشد.

5. تأثیر بر روابط: کمال‌گرایی افراطی می‌تواند باعث فشار بر روی روابط با دیگران شود، زیرا فرد ممکن است انتظارات غیرمنطقی از دوستان، خانواده یا همکاران خود داشته باشد.

6. استرس و اضطراب: این نوع کمال‌گرایی می‌تواند منجر به استرس و اضطراب زیاد شود، زیرا فرد دائماً در تلاش برای رسیدن به استانداردهای غیرواقعی است.

برای مقابله با کمال‌گرایی افراطی، مهم است که فرد به واقع‌گرایی، پذیرش نقص‌ها و تمرکز بر پیشرفت‌های کوچک توجه کند و یاد بگیرد که موفقیت‌ها را جشن بگیرد، حتی اگر کامل نباشند.


خودم فکر می کنم این جور شرطی شدم!

جریانات و امواج اجتماعی

یه فایل دیدم از سخنان آقای احمد کسروی در قبل از انقلاب که دلایل خودشون رو از شکست مشروطه و ماندن استبداد در جامعه ی ما بیان می کردند مثلا می گفتند فرهنگ ما مشکلاتی که تا درست نشه استبداد بازتولید میشه اما اشاره نکردن دقیقا چه مواردی یا گفتن نخبگان و روشنفکران و علما در برابر توده ی مردم همیشه در زمان های حساس بازنده بودند الانم داریم همین رو می بینیم و یه بخش زیاد از صحبت هاشون در مورد درویش معابی و عرفان ایرانی بود که جریانی همیشه به وجود می آورد که به نفع دموکراسی نیست و مردم ایران هم خیلی هاشون طرفدار این افراد هستند البته در جای دیگر هم یک استاد علوم سیاسی اشاره می کردند که مردم ما ولایت محورند و علاقه ی زیادی به مریدی و مراد کردن یک نفر دارن و تا این باشه جامعه ی به دموکراسی نمیرسه ولی من هر چه نگاه می کنم می بینم هر چه نسل گذشته این اخلاق ایرانی کمتر شده تو بخشی از دهه شصتی ها بود ولی حالا بیشتر دهه هشتادیا اون کاری رو می کنن که خودشون فکر می کنن درسته البته رسانه ها حالا از شیوه هایی استفاده می کنند که موج درست می کنند و خیلی ها تحت تاثیر موج قرار می گیرند حتی دیگه تو کشورهای غربی هم این اتفاق داره میفته ولی اینجا هم هوشیاری افراد رو می طلبه که با امواج همراه نشند، در هر صورت اینا رو نوشتم که بگم مواظب باشید تحت تاثیر جریانات و امواج قرار نگیرید نترسید از روی ترس کاری نکنید به قول اوشو ما رو ترسو بار آوردن که راحت کنترلمون کنن و اسم ترسویی و محافظه کاری رو هم گذاشتن عاقل بودن و با این کلمات ما رو یه عمره گول زدن، نمیگم یاغی و عصیانگر باشیم اونم یه جور رفتار غیر عقلانی هست و دقیقا افراطی هست ترسو بودن تفریط هست باید یه چیزی بین این ها بود و اگر می خوایم واقعا زندگی کنیم لازمه از اشتباه کردن نترسیم، از اینکه گمراه بشیم و گم بشیم از ریسک کردن نترسیم چون که با ترس زندگی کردن هم به اشتباه می اندازتمون و گمراهمون می کنه تاریخمون نشون داده چقدر نوشتیم و پاک کردیم از ترس اینکه غلط باشه و هر بار پسرفت کردیم؟!

اسراف کردن در خوبی

در کتاب کشکول شیخ بهایی نوشته است که بزرگان اسراف کردن یا به قولی افراط کردن را فقط در خوبی جایز دانسته اند و وقتی می گویند خوبی منظور محبت هم هست اما به نظر من کار غیرمنطقی هست و من نتیجه ی زیاده روی در خوبی را دیده ام که نتیجه ی عکس می دهد، حال نمی دانم دیگر، یک نفر به من گفت لازم بوده است شما بیشتر محبت کنید تا آن طرف متوجه خطای خود شود!

در کانال های مسیحی هم که عضو هستم اصرار دارند بر محبت بی توقع و اینکه شما هر دفعه باید توقع خود را کمتر کنید و محبت خود را بیشتر کنید حتی در راه محبت کردن جان خود را فدا کنید اما آخر اگر آدم محبت نبیند چطور تغذیه شود که محبت بکند؟! مثلا من چند روز بود احساسات خوبی نداشتم و با خودم می گفتم این چند سال دنبال حرف های عرفان ها و ادیان به خصوص مسیحی ها را گرفتم اما نفرتم بیشتر شد اما وقتی رفتم دکتر اتفاقا روز خوب دکتر بود و با من خوش برخورد بود در داروخانه هم همین طور آقای محترمی بود و خشمم خوابید و فکر کردم آدم ها زیادی بد هم نیستند، اینکه چرا آدم های خوب، بدی می کنند و چه اتفاقی در جامعه ی ما افتاده است را نمی دانم اما فعلا تنها کاری که می توانم بکنم همین خوب بودن و محبت کردن است و دیگران را آزار نرساندن، شاید من خیلی صبرم کم است و فکر می کنم این نهال باید زود میوه دهد در صورتیکه هنوز نهال است و البته احتیاج به مراقبت نیز دارد و راحت می شکند!

مقابله با استرس

ساعت چهار همین جوری رفتم پای تلویزیون، شبکه ماهواره‌ای کلمه برنامه روانشناسی داشت در مورد مقابله با استرس بود خیلی برنامه خوبی بود گفت می گذاریم رو یوتیوب و یکشنبه هم ادامه میدن بحث رو!

عمه و گیل پیشی حتما ببینیدش، من گشتم رو نت یه مقاله شبیه اون پیدا کردم اما اسلایدا و شکل های اون برنامه کامل تر بود!

لینک مقاله استرس چیست؟https://karboom.io/mag/articles/%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B3


پی نوشت: راستی طبق این برنامه رفتارهای من و خیلی از توصیه های اشعار عرفانی ما در مواجهه با استرس ها افراطی هست!؟

خنثی کردن افراطی گری

خوب ما متوجه هستیم افراطی گرایی خود باعث به وجود آمدن افرط گرایی دیگر بر ضد آن میشود مثلا حکومت سکولار و ملی گرای پهلوی باعث به وجود آمدن جمهوری اسلامی شد یا افراط گرایی یهودی صهیونیست باعث به وجود آمدن حماس و جنگ شد!

اما به نظر من برای خنثی کردن افراط گرایی، لازم است در ایالات‌متحده آمریکا یک تغییری رخ دهد چون به عنوان یک ابر قدرت با نظام لیبرال خود قطعا زیاده روی هایی می کند و باعث میشود افراط گراهای مسیحی مثل مورمور ها در خود کشورش یا افراط گراهای اسلامی یا اسم دیگرشان بنیادگراها به وجود بیایند پس این دولت آمریکاست که لازم است میانه رو بشود و این هم کار مردم آمریکاست نه ما!

هوش مصنوعی می گوید: 

برای خنثی کردن افراط گرایی، می‌توانید از راه‌های زیر استفاده کنید:
1. ترویج فرهنگ تعدد فکری و احترام به نظرات دیگران: با ترویج فرهنگ تعدد فکری و احترام به نظرات دیگران، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران اجازه دهید که نظرات خود را بیان کنند و آن‌ها را به دقت بشنوید.
2. ترویج آموزش و آگاهی: با ترویج آموزش و آگاهی، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران نشان دهید که چگونه می‌توانند بهترین راه‌حل‌ها را پیدا کنند و از نظرات مختلف استفاده کنند.
3. ترویج همبستگی: با ترویج همبستگی، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران نشان دهید که همه در یک قایق هستیم و باید با هم کار کنیم تا بهترین نتیجه را بگیریم.
4. ترویج انسانیت: با ترویج انسانیت، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران نشان دهید که ما همه انسان هستیم و باید به همدیگر کمک کنیم و به همدیگر احترام بگذاریم.
5. ترویج حوزه‌هایی مانند فرهنگ، هنر و ورزش: با ترویج حوزه‌هایی مانند فرهنگ، هنر و ورزش، می‌توانید افراط گرایی را کاهش دهید. باید به دیگران نشان دهید که ما همه به چیزهای مشترکی علاقه داریم و می‌توانیم با همدیگر در این حوزه‌ها همکاری کنیم.


ولی به نظر من اگر بتوانیم به افراط گرایان ثابت کنیم کارهایشان غیرمنطقیست هوادارهایشان کم می شود آنگاه خود به خود قدرت از دستشان گرفته می شود و به حاشیه می روند و این را هم لازم است قبول کنیم همیشه عده ای افراط گرا خواهند بود اما اگر اکثریت افراطی شوند وضع خطرناک می شود!