باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

نشد

من می خواستم به کشورم و مردمی که در رنج بودند کمک کنم از راه آگاهی رسانی و بالا بردن قدرت تعقل جامعه اما نشد!

البته به خاطر هیجانی که واسه این کار داشتم کلی مطالعه کردم و تو وب مطالب مختلف خوندم و دیدم و فکر خودم تغییر کرد و شاید برای خودم بهتر شد!

تازه فهمیدم مسائل کشور پیچیده و چندبعدی هست و باید سال ها مطالعه کنی و درس بخونی تا صاحب نظر در این رابطه بشی و این کار من نیست!

متاسفانه کسانی که مسئولیت دارن اغلب سواد و درکشون خیلی کم هست و متخصص نیستن رو این حساب نمی تونن کاری هم بکنن و چون حکومت ایدئولوژیکه هر متخصصی بین خودشون راه نمیدن، خیلی از متخصص ها که مهاجرتم کردن!

این که من دلم می سوزه اما سواد و تخصص و درک کاری ندارم و مسئولیت قبول کنم و کاری کنم یا حتی اظهار نظر کنم میشه دوستی خاله خرسه و کارها رو خراب تر می کنه!

از طرفی می خواستم معنویت رو ترویج بدم به خصوص برای نسل جدید اما رغبتی به معنویت تو آدم ها نیست، آدم هایی که درگیر دنیاشون هستند درگیر بقا هستند دیگه به فکر معنویت نمی افتند شاید حتی با خدا دشمن بشند، البته من هنوز از معنویت می نویسم برای اون هایی که دوست دارن بخونن و علاقمندند ولی دیگه توقع ندارم تمام مردم این مطالب براشون جالب باشه، خدا خودش بهتر از درون آدم ها آگاهه!

سپاسگزاری

می خواستم از تمام کسانی که این چند سال حمایتم کردند تشکر کنم، اون هایی که ازشون نخواستم اما همه ش بهم لطف کردند هر کاری از دستشون بر می اومد کردند!

من نمی تونم به آدم ها نزدیک بشم و بهشون اعتماد کنم برای همین به هیچکس نزدیک نشدم اگر نزدیک بشم چون فکرهای هذیانی بهم دست میده چیزایی میگم که اون طرف رو ناراحت می کنه یا بهش ضربه می زنه البته اون فکرا از نظر خودم واقعی میاد و روشون مطمئنم اما دیگران میگن اشتباه می کنی!

به هر حال ممنونم که هوای من رو داشتید و داوطلبانه کمکم کردید اگرم حرف های نامربوط بهتون زدم یا برای اینکه رابطه ی نزدیک باهاتون نگرفتم عذر می خوام!

من لطف و محبت شما رو به پای خدا نوشتم خدا به وسیله ی شما با من حرف می زد! پایدار باشید!

عزت

عزت در پیش خلق خدا و عزت داشتن پیش خود انسان برای خودش خوب است اما خوب است که انسان عزت پیش خدا داشته باشد!

مگر امام حسین و یاران و خانواده اش را یزیدیان خوار نکردند؟ آیا واقعا آن ها خوار شدند یا بیشتر عزیز شدند؟! 

کسی که این قدر ظالم است و دق و دلی از یک نفر دارد که می خواهد کرامت انسانی و عزتش را بگیرد هیچ راه دیگری پیدا نکرده است که خودنمایی کند و برتری خودش را ثابت کند و دست به این کار زده است!

کسی که در راه خدا و آزادگی و انسانیت از عزتش می گذرد فداکاری بزرگی کرده است و خداوند قطعا این کار او را به خاطر خواهد سپرد!

ای محبوب

ای محبوب....

چه بسیار که تو را خواندم و تو آوای من نشنیدی
چه بسیار که جمال خود را بر تو نمودم
و تو رؤیت نکردی
چه بسیار خود راچون رایحه ای خوش در عالم پخش کردم
و مشام تو آن را احساس نکرد
پس خود را چون طعامی در خوان هستی نهادم
و تو از آن تناول نکردی و نچشیدی
چرا نمی توانی در لمس اشیا مرا احساس کنی
و در شامۀ گل سرخ مرا ببویی
چرا مرا نمی بینی
چرا مرا نمی شنوی
چرا ، آخر چرا؟
من از هر لذتی برای تو برترم
من از هر آرزویی مطلوب ترم
و از هر جمال زیباترم
زیبا منم ، ملیح و جذاب منم
مرا دوست بدار
و غیر مرا دوست مدار
به من بیندیش و در سودای من باش
در سودای دیگری مباش
مرا در آغوش گیر
مرا ببوس
که وصالی چون وصال من نخواهی یافت
دیگران همه تو رابه خاطر خود دوست دارند
و من تو را به خاطر خودت دوست دارم
و تو از من می گریزی...


محی الدین ابن عربی

شعر آخرالزمانی

این شعرم دیروز تو تلگرام دیدم:


ز غم مباش غمین و مشو ز شادی شاد

که شادی و غم گیتی نمیکنند دوام


ز تخم تلخ نخورد است کس بر شیرین

ز شاخ بید نچید است هیچکس بادام


ترا که خانهٔ دل خلوت خدا بود است

چرا بمعبد شیطان کنی سجود و قیام


بحرص و آز مبر فرصت عزیز بسر

بجهل و عجب مکن عمر بی بدیل تمام


کدام تشنه بنوشید از سبوی تو آب

کدام گرسنه در سفرهٔ تو خورد طعام


چگونه راهنمائی، که خود گمی از راه؟

چگونه حاکم شرعی، که فارغی ز احکام


بسی است پرتگه اندر ره هوی، پروین

مپوی جز ره پرهیز و باش نیک انجام



 #پروین_اعتصامی