دیشب یک دفعه غم عشق از دلم رفت نه فقط غم عشق آخری کلا غم عشق های گذشته و مهر آدم هایی که عاشقشون بودم!
و یک شادی خوشایند قلبم را در برگرفت دیگه به خودم قول دادم کاری نکنم که دچار غم بشم و از خودم نگهداری کنم امیدوارم بتونم و الان دچار هیجان اولیه نباشم و بعد دوباره اشتباه کنم!
بعدنوشت: گفتم که متاسفانه هیجان اولیه بره باز حس رخوت بر می گرده و الان تقریبا این جوری شد!
امروز یاد یه حرف مادربزرگم افتادم ایشونم از قول مامانشون می گفتن!
آخه بعضی وقت ها حرف هایی بهمون می زدن که ناراحتمون می کرد بهمون بر می خورد البته در واقع بیشتر اوقات ما بودیم که راه اشتباه رو رفته بودیم!
حالا چی می گفتن؟ می گفتن: یه چیزی میگم دردت کنه عاقبت مردت کنه!
واقعا هم دردها آدم رو آدم می کنه حالا کلامی باشه یا یه اتفاقی بیفته، در بیشتر مواقع هم یه اتفاق میفته چون ما به اون پیام های کلامی گوش نکردیم و راه بیراه خودمون رو ادامه دادیم!
بخشش دل بزرگ میخواد، دل های ما کوچک است و زخم خورده و پر چرک و عفونت و جراحت!
حالا باز من یه حرفی می زنم همه میان اظهار نظر چرت و پرت می کنن!؟ شما که جای من نیستید نمی دونید درون من چه خبره!؟ منم جای شما نیستم و نمی دونم درون شما چه خبره!؟
اکثر آدما که فکر می کنن بخشیدن، در واقع فقط گذشت کردن و هنوز اون زخم به دلشونه و یادش که میفتن حال روحیشون عوض میشه حتی همه ی این هایی که میان سخنرانی می کنن، به صورت هاشون به صداشون دقت کنید متوجه میشید!
بخشش یعنی اون درد کاملا از وجودت پاک بشه و این بزرگی می خواد لازمه از پوسته ی خودخواه خودت خارج بشی از دنیای تنگ خودبینی!
واقعا من مگه چی کارشون کرده بودم؟! من فقط بچه بودم یه بچه ی پاک و معصوم!؟
واقعا وقتی آدما با یه بچه این کارها رو می کنن چه انتظاری ازشون دارم که حالا که بزرگ شدم باهام مهربون باشند؟! یا اون بچه هایی که از همون بچگی پدرسوخته بودن خدا می دونه الان چه کارا می کنن!؟
اینم قضاوت های من، برای اینکه کار سخت یعنی بخشش رو انجام ندم و همین طوری ادامه بدم!؟
فعلا که همه ش با خودم فکر می کنم کون این پاره بشه یا مال اون پاره بشه!؟ دقت کردم تو اینترنتم مردم میگن و از این فحش ها میدن!؟
دلم انگار فاسدم شده!؟
به خاطر خدا عذر خلق رو می پذیرم و ازشون می گذرم و بار خودم رو سبک می کنم هر رنجی از طرف انسان ها به من اومده با اجازه ی خدا بوده و یا در من غل و غشی بوده یا لازمه ی رشد من بوده!؟
الانم می دونم این حرف رو زدم باز امتحان میشم و کلی بلا سرم میاد تا بهم ثابت بشه تونستم ببخشم یا نتونستم که به احتمال زیاد نتونستم!؟
من در چند سال اخیر کارهای بدی کردم البته کارهای خوبم کردم اما فکر کردم به جایی رسیدم که می تونم جبران تمام گذشته را دربیارم حالا دور، دور من هست و این حرفا!؟
برگشتم به خودم که تو بچگیم بودم کارهایی که دوست داشتم انجام بدم اما نگذاشته بودند رو انجام دادم اما حالا می بینم اون کارها اکثرا احمقانه بود و من خیلی احمقم که یه عمر حسرت این چیزا رو خوردم!؟
دیشب خواب عشق سابق رو دیدم دعوامون شد منم بستنی قیفی رو کردم تو دماغش!؟ خخخخخ تو خوابم از هم دلخوریم و دعوا داریم هنوز بهم نرسیده با هم دعوا داریم!؟
من آدم نمیشم بلکه از حماقتی به حماقتی دیگر منتقل میشم اصل پایداری حماقت!؟
خسته شدم از اینکه هی عذرخواهی کردم هی دوباره اشتباه کردم!؟ چه فایده داره عذرخواهی هام!؟
دیگه از دست من خشمگین باشید منو نبخشید اشکال نداره من دیگه پذیرفتم بیشتر مردم دوستم ندارند!؟
منم دیگه حسم به مردم عوض شده، چند روز پیش یه آهنگ یه خواننده جوون خونده بود برای جنگ، اول خوشم اومد از آهنگه اما بعد کامنت ها رو خوندم دلم چرکین شد بهش، واقعا انگار قصد از هنر دیگه خود هنر نیست طرف اغراض دیگه هم پشت کارش هست، منم که بدبین دنبال یه چیزی می گردم!؟
خلاصه که موندم چه کار کنم!؟ از طرفی حسم بد شده به آدما از طرفی راهی جز عشق ورزیدن به آدم ها ندارم ولی نمی تونم این کار رو بکنم!؟ همه ی آدما از چشمم افتادن!؟ انگار اونایی که میگفتن ذات بشر درست بشو نیست راست می گفتن!؟
امروز صبح بیدار شدم دیدم اسرائیل حمله کرده!
البته از صبح زود خواب و بیدار بودم ولی گوشی رو چک نکردم!
میگن با 100 تا هواپیمای جنگی حمله کرده!؟
چقدر هواپیما داره یه کشور فسقلی!؟
قشنگم اومدن تا تهران و رفتن!؟
بگذریم!
دیروز امام جمعه ی کازرون رو کشتن!
چند سال پیش هم همونجا این اتفاق افتاد!؟
طرفم بعد از زدن امام جمعه خودشو کشته!؟
دیشب این خبرا رو تو تلگرام می خوندم دلم گرفت!؟
کامنت ها هم همه مسخره بازی!؟
واقعا چقدر بده تو کشوری زندگی می کنیم که هر روز یه اتفاق میفته!؟
آدم ها با هم بدن!؟
یه بار یکی میگفت این قدر که ایرانیا مال حرام خوردن این طور شدن!؟
من از قدیم به این چیزا اعتقاد نداشتم!؟
اما حالا شک کردم نکنه درست باشه!؟
یه چیز دیگه هم کشف کردم!؟
تو متون دینی و عرفانی میگن اکثر آدم ها حیوانن!؟
منظورشون می دونید چیه؟!
تو روانشناسی میگن بیشتر جامعه همیشه کودک می مونن و بالغ نمیشن!؟
از نظر عقلی!؟
جامعه ایران مثلا در این مورد از کشورهای اروپایی عقب تره!؟
یه دلیل که ایران پیشرفت نمی کنه همینه!؟
سن متوسط عقلی مردمش پایین تر از سن عقلی مردم اروپاست!؟
در کل خاورمیانه این طوره!؟
حیوان بودن همین سن عقلی هست قدیمیا این جوری می گفتن!؟
یه کتابچه پیدا کردم از صفی علیشاه مال زمان قاجاره گویا!؟
اونجا همه چی رو توضیح میده!؟
حتی میگه هر چقدرم عقل بشری پیشرفت کنه و جوامع علمی پیشرفت کنن نمی تونن جای قانونی که خدا وضع کرده رو بگیرن!؟
من خیلی با این نظرش موافق نیستم!؟
جامعه 1400 سال پیش با الان خیلی فرق می کرده دیگه اون قانون ها کارایی نداره!؟
داریم می بینیم!؟
اما اینکه عقل بشرم محدود هست رو قبول دارم!؟
نمی دونم باید چه کار کرد!؟
دیگه ادامه ش رو نخوندم!؟