بیشتر ما ذهن منفی داریم و در روبرو شدن با دیگران بدی ها و عیب های آن ها را بزرگ می بینیم اما لازم است بگویم هر آنچه در دیگری تشخیص می دهیم در خودمان هم هست چه خوبی و چه بدی وگرنه نمی توانستیم تشخیصش دهیم، دیگران مثل آینه برای ما عمل می کنند!
کاری که لازم است بکنیم این است که تمرکز خود را از اینکه دیگران چگونه اند برداریم و روی چگونگی خود تمرکز کنیم و نه تنها بدی و عیب یک نفر را به رویش نیاوریم یا جار نزنیم بلکه عیب دیگران را نیز بپوشانیم همان طور که خدا عیب های ما را می پوشاند و اگر کار خطایی کرد ببخشیمشان!
نکته ای که لازم است دقت کنیم این است که این مورد برای آدم هاییست که نسبتا خوب هستند اما اگر آدمی را می شناسیم و بد و بدخواه دیگران است و برای دیگران مشکل ایجاد می کند ما وظیفه داریم آنچه در او تشخیص می دهیم را به دیگران انتقال دهیم و در اینجا بخشش جرم و پوشیدن عیب دیگری ظلم به دیگران است!
اگر روزها روزه بگیری و شب ها نماز شب بخوانی اما در این اعمال حضور قلب و ذهن نداشته باشی و حالات پرستشگری و سپاسگزاری خداوند را نداشته باشی خیلی کند جلو خواهی رفت و شاید اصلا اثر نکند!
گاهی در حال خودت هستی مثلا در تاکسی و یک نفر حرفی می زند که روی تو عمیقا اثر می گذارد و چشمانت خیس میشود و در خودت فرو می روی و خداوند را ستایش می کنی این لحظه بسیار اثر بخش تر است!
اگر سعی کنیم محبت خدا را در دل بپرورانیم و نیت خود را در انجام اعمالمان خالص کنیم و حال درونیمان این باشد که از هیبت خدا بترسیم و از روی این ترس و محبت با نیت پرستش و شکرگزاری خدا در بیست و چهار ساعت کارهای مختلف را انجام دهیم آنگاه در جهت کمال در حرکت هستیم!
حال من گفتم بیست و چهار ساعت اما منظورم این نبودکار و زندگیمان را ول کنیم بلکه در همان حال که کارهایمان را می کنیم متوجه حضور خدا در تمام لحظات باشیم مثلا راننده تاکسی هستیم مراقب رفتار خود با مسافرانمان باشیم حرف هایی که در تاکسی می زنیم آگاهانه باشد منصف باشیم و ...
سعی کنید وقتی حال های روحانی سراغمان می آید آهی می کشیم یا اشکی می آید یا حالت سجده به روحمان می آید از دیگران که ناآگاه هستند پنهان کنیم این گونه بهتر جواب می دهد و دچار ریا هم نمی شویم!
گفتم حال سجده، اگر سجده را جشیده باشید می دانید چقدر لذتبخش و آرامشبخش است و انسان در آن حالت چطور از انرژی های منفی تخلیه می شود و در برابر خداوند خاضع و خاشع می شود و می دانید خیلی از اوقات نشسته هستید یا ایستاده اما چیزی می بینید یا می شنوید که همان حال به شما دست می دهد سجده نمی کنید اما انگار سجده هستید کم کم این حال می تواند در تمام لحظاتتان رخ دهد و دیگر لازم نیست نماز ظاهری بخوانید یا زیاد نماز بخوانید!
به قول مولانا از زبان خداوند می فرماید:
ما برون را ننگریم و قال را / ما درون را بنگریم و حال را
در مسیر تعالی ما باید سعی کنیم خوب و بد را تشخیص دهیم یعنی اگر راستگویی خوب است راستگو باشیم اگر دروغگویی بد است دروغ نگوییم اگر عدالت خوب است عادل باشیم و اگر ظلم بد است ستم نکنیم!
نکته این است که با مردم به گونه ای باشیم که دوست داریم با ما رفتار کنند یعنی اگر احترام دوست داریم احترام بگذاریم اگر محبت را دوست داریم محبت کنیم اگر از بددهنی بدمان می آید بددهنی نکنیم!
البته یک دفعه نمی شود این کارها را به نحو احسن انجام داد، گاهی هوشیاری خود را از دست می دهیم و واکنش نشان می دهیم اما اگر بعد پشیمان شویم و جبران کنیم معمولا همه چیز درست می شود و هر چه آگاه تر شویم درصد خطایمان کمتر می شود این کار لازمه اش دقت و مراقبه بیست چهار ساعته است!
نکته ای که اینجا مهم است اینست که نیتمان لازم است خالص برای خدا باشد یعنی چون این ها فرامین خداست انجامش می دهیم نه اینکه چون پیش بقیه ارج و قرب و احترام پیدا کنم یا چیزهای دیگه که فقط نفس انسان را باد می کند و باید مواظب باشیم نیکوکاریمان ما را دچار عجب نکند یعنی با خودت بگویی این منم که این قدر خوبم یا اینکه من از بقیه ی خلق نیکوکارترم پس برترم!
نکته ی دیگر این است که در مراحل اولیه ممکن است یک نفر مثلا به شما پرخاش کند و شما ناراحت و عصبانی بشوید اما این طبیعیست اما طبق این تکانه واکنش نشان نمی دهیم لازم است به روی خودتان نیاورید و رفتار نیکو با آن شخص انجام دهید یا حداقل سکوت کنیم تا دعوا بالا نگیرد اما اگر خیلی ناراحت و عصبانی شدید که برای خودتان ضرر دارد می توانید واکنش نشان دهید، این در مورد بقیه ی حالت ها هم صادق است مثلا وقتی کسی چاپلوسیتان را می کند خوشحال نشوید و رفتاری نشان دهید تا آن شخص بفهمد دیگر این کار را نکند!
نکته این است که عاملیت امور را بدست بگیرید و نگذارید دیگران شما را کنترل و هدایت کنند مرکز کنترل رفتارتان درون خودتان باشد!
حتما به یاد دارید وقتی عمیقا فکر می کنیم یا دعا می کنیم نداهایی در سرمان می پیچد اما آیا این نداها و صداها از طرف خداست؟
لازم است بگویم جز اندک زمانی که الهامی صورت می گیرد یا موارد استثنایی که در طول تاریخ کم بودند که بهشان وحی میشده است در بقیه ی موارد این صداهای درون خودمان است که با ما حرف می زند!؟
این صداها می تواند فرشته ی درون یا شیطان درون باشد یا وجدان و من برتر باشد یا صدای والدین و معلم هایی باشد که در کودکی داشتیم و ممکن است ندای مثبتی باشد یا ندای منفی باشد مثلا ما را امیدوار کند یا ناامید کند، این را هم بگویم مثبت و منفی بودن نشانه ی اینکه از طرف خود الهی ماست یا خود شیطانی ماست نیست چه بسا خود شیطانی گاهی الکی ما را امیدوار کند و گاهی الکی ما را ناامید کند!
اما به هر صورت یک چیز مشخص است اگر ندا به جانتان می نشیند آن را نیک می شود در نظر گرفت طبقش عمل کرد اما اگر غم و ماتم واهی ایجاد می کند یا شادی واهی آن همسو با شما نیست هر چه خود را بهتر بشناسیم می توانیم میان وهم و وجدان و ... تمایز قائل شویم فقط لازم است با خود خلوت کنیم و صداهای توی سرمان را یادداشت کنیم و مراقبه کنیم!
در همین زمینه مولانا بیتی دارد که می گوید:
هر ندایی که تو را بالا کشید / آن ندا می دان که از بالا رسید
هر ندایی که تو را حرص آورد / بانگ گرگی دان که مردم درد
اینجا منظور از بالا کشیدن تعالی بخشیدن است و حرص هم مثال از صداهای درونی شیطانیست البته حرف های آدم های دیگر را نیز می توان همین طور تعبیر کرد!
شیخ بهایی در کشکول میگه دنیا تا قبل از ظهور حضرت ابراهیم دختر بچه بوده بعد از آن تا ظهور حضرت محمد در میانسالی بوده و بعد از عصر اسلام پیرزن است!؟
راستی که قدیمیا خیلی آدم های بامزه ای بودند حقیقت رو در داستان های استعاره ای بیان می کردند برای اونی که اهل علم نبود داستان میشد و برای کسی که مطلع بود یک مفهوم رمز و رازی البته من هنوز کشف نکردم این استعاره در مورد دنیا یعنی چه؟! ولی آدم های قدیمی خیلی معصوم بودند مثل ما نبودند، ما چرا این طوری هستیم؟! ذهن های باد کرده از اطلاعات و عقلی اندازه نخود!؟
صحیفه ی سجادیه هم خیلی قشنگه، در مناجات هاش یه خدایی رو معرفی می کنه که با خدایی که من می شناختم فرق می کنه و البته مناجات های خواجه عبدالله انصاری رو هم دارم می خونم اونجا هم یه خدای دیگه ست البته بیشترش رو سر در نمیارم یعنی به قدر بضاعت خودم برداشت می کنم!
پی نوشت: خوبه من وبلاگ می نویسم وگرنه دیکته ی کلمات یادم میرفت این جوری گوشی بهم پیشنهاد میده و یادم میاد!