باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

امروز روز عیده

امروز روز عیده و من عیدتون رو تبریک می گم اما فکر نمی کنم اکثر مردم خوشحال باشند چون که خارجی ها می خوان مکانیزم ماشه رو فعال کنن و تحریم ها بیشتر بشه و مردم فقیرتر بشن!

منم اعصابم خرده چون زورم به خودم نمی رسه از وقتی مریض شدم اراده ام ضعیف شده من خیلی با اراده بودم اما الان خیلی شلم و نمی دونم چه جوری حالم خوب میشه هیچ دکتری نفهمیده چمه فقط من حال بیماری دارم !

چند سالم هست زمین خوردم اما هیچکس دستم رو نگرفت حتی مشاورا که رفتم و کلی پول دادم کمکم نکردن و حالا من از این همه بی مهری آدم ها ناراحتم، منم دلم می خواد بی مهر بشم چطور هیجکس دست من رو نگرفت چرا من باید دست دیگران بگیرم؟!

خلاصه که میگم دنیا با من لجه امروز به جای اینکه حال خوش داشته باشم غمگینم و اعصابم خرده! شاید بزنم بیرون!


بعدنوشت: نمی دونم این وبلاگ چی داره که تا روش می نویسم حالم دگرگون میشه! اعصابم بهتر شد فکر می کنم خودم زندگی رو به خودم تلخ می کنم با بی صبری هام!


بعدنوشت بعدی: اعصابم دوباره بهم ریخت بستنی هم خوردم بهتر نشدم!؟

حالم خوب شد!

حالم خوب شدچرت و پرت های پست قبلی رو نوشتم خیلی خندیدم ولی باور کنید چشم من شور نیست آخه خودمم چشم می خورم کی خودش رو چشم میزنه؟! همه ش مربوط میشه به حس خوشآیندی که وقتی چیزی باب میلمه رخ میده دنیا نمی خواد ببینه من اون حس بهم دست بده چون بعدش عجب و غرور میاد باعث میشه از خودم خوشم بیاد و به خودم ببالم و افتخار کنم انگار همیشه باید بی اعتماد به نفس و سرافکنده باشم نمیشه بگم آخ جون چه خوب شد و تو دلم خوشحال بشم باید اگر اتفاقی میفته که باب دل منه بی طرف باشم بگم شده که شده وگرنه از دماغم درمیاد!؟ خخخخخخ

امروز یه نفر داشت در مورد داستان فرعون و موسی حرف میزد من که کامل گوشش نکردم ولی اصل قضیه اینکه فرعون نفس منه و موسی روح الهی منه، اصل داستان اینه که در اشل بزرگ تر فرعون و موسی دو نفرن که خیلی شبیه هم هستند ولی یکیشون بنده ی شیطان شده یکیشون بنده ی خدا و فرعون آینه ی موساست و بهم نیازمندند فرعون باعث رشد موسی میشه اگه فرعون نباشه موسی با کی بجنگه که این وسط رشد کنه؟! فرعون خودشو تباه می کنه خودش خودشو قربانی می کنه برای رشد موسی، در واقع موسی باید متشکر فرعون باشه البته فرعونم بمیره سامری پیداش میشه بخواد کارای موسی رو بهم بریزه، دیگه این قانون دنیاست اگر خوب نگاه کنی همه چیز در خدمت انسان متعالی هست غیر نفس خودش که از درون می خواد بکشدش پایین و چه راحت اگر خدا نخواد کمک به انسان متعالی بکنه نفسش می تونه بیچاره ش کنه! پس هر کی هستی و هر چی هستی از شر نفست به خدا پناه ببر، از خدا بخواه کمکت کنه بتونی مدیریتش کنی الهی که بکشه! اون خوشحالی از کامیابی در مثلا مسابقات ورزشی هم از نفس میاد برای همین اگه در راه تعالی باشی برعکس میشه تا نفست کامیاب نشه و متوجه دنیا نشه و سرش به دنیا گرم نشه!

خوش به حالشون

خوش به حالشون که این قدر شادن! عکس بچگی افراد مشهور رو میدن هوش مصنوعی درست کنه بعد به اشتراک می گذارندش و کلی می خندن یا الان جام فوتبال اروپا و آمریکاست می شینن نگاه می کنن می پرن بالا می پرن پایین!

من نه اینکه حالم خوب نباشه و دلم دیگه از این چیزا شاد نمیشه به نظرم بچگانه می رسه، نمی دونم چه کار کنم! فوتبال خیلی هیجان داره ها ولی دیگه اکثرشون رو نمی شناسم از من جوون ترن و بچه به نظرم میان، قدیما فوتبالیست ها مردای بزرگ بودند!

نمی دونم من از بچگیم رابطه ام با بزرگتر از خودم بهتر بود تا کوچک تر از خودم البته اونایی که خیلی بزرگ تر بودن باید بهشون احترام می گذاشتی و قیافه برامون می گرفتن رو هم دوست نداشتم، چقدر بده بزرگسالی!

خلاصه که من فقط امباپه رو می شناختم که چشمش زدم و بینیش شکست چقدرم داغون شده بود پسر مردم الهی دلم سوخت، من طرفدار هر تیم باشم خراب میشه وضعش پس بهتره طرفدار نباشم امسال استقلال داشت قهرمان میشد تا گوشای من براش تیز شد صدر جدول رو از دست داد! دنیا با من لجه از اول همین طور بود!

می دونستید فرق نامزد و نامرد یک نقطه است؟ تو تلویزیون داشت در مورد نامزدها زیرنویس می کرد خوندم نامردها! بعد با خودم می گفتم عجب جرئتی دارن بهشون میگن نامرد!؟ بعد که دوباره نوشت دقیق نگاه کردم دیدم نامزده!؟ خلاصه که مواظب یک نقطه تون باشید خخخخخ

آدم ها و خدا

میگن اگر به یه آدم توهین کنی چون روح خدایی داره انگار به خدا توهین کردی چه برسه به آزار و بدی اما من نمی فهمم خود خدا تو قرآن بهشون توهین می کنه با یه لحن انتقام جویانه ای ( البته ترجمه ش این طوریه ) در مورد بعضی آدم ها حرف می زنه، من که نمی فهمم اینا چه جوری با هم جمع میشه!

توی کانال های روانشناسی همه ش میگن زخم خورده است که زخم میزنه اما انگار یادشون نیست آدم ها چیزهایی دارن مثل بی رحمی و بدجنسی و ... خیلی وقت ها از عمد دیگران را می آزارارند می خوان که به یک نفر آسیب بزنند خوب این کجاش روح خدایی داره!

حالا میگن یک چنین آدمی فراموش کرده روح خدایی داره تو باید یادش بیاری که از کجا اومده تا این کارها را نکنه اما واقعا این کار یه شفقت بزرگ می خواد که واقعا عصبانی نشی واقعا دلت نخواد کسی بره جهنم اما ما منتظریم اون دنیا بشه و همه ی اونایی که بهمون بدی کردن تو جهنم ببینیم!

والا من مونده ام دیگه نمی دونم چه کار کنم گاهی میگم من همینم محدودیت های خودم رو دارم از یه حدی بیشتر نمی تونم خوب باشم اما بعد وسوسه میشم میگم چطور فلانی تونسته تو چرا نتونی؟!

اعصابم خرابه!

از دیروز دچار کشمکش شدم روی یوتیوب دیدم که خیلی سال پیش دو تا خواننده لس آنجلسی معروف، زیر آب یه خواننده ی جدید رو اونجا زدن و اونم سال ها ویلون بوده و نمی دونسته چرا وضعش این طوری شده حالا اونا اومدن ازش حلالیت بطلبند و ایشونم لایو گذاشته بود که من تازه فهمیدم چی شده و زندگی منو سیاه کردید و رسواتون می کنم و این حرفا!

حالا منم که در حال بخشیدن و رها کردن اشخاص بودم حرصم گرفته، با خودم میگم چرا این آدم ها که از پهن بی ارزش تر هستند را ببخشم؟! بعد با خودم میگم این آدم ها ارزش ندارند بهشون فکر کنی یا بیفتی دنبالشون برای اینکه انتقام بگیری، اعصاب خودت مهم تره، به خاطر خودت داری رهاشون می کنی اما باز یه بخشم میگه اینا حقشون نیست بخشیده بشن و حلال بشن! باز با خودم میگم تو چه می دونی زندگیشون چقدر سیاهه و چقدر بدبختن حلالشون کن تا از رنجشون کم بشه تو که خوبی! از اون طرف میگم اگر دارن رنج می کشند که خیلی خوبه حقشونه ولی بعد میگم این قدر سنگدل نباش خودت می دونی احمق بودن خودت نباید به آدم های احمق نزدیک بشی و ....

خلاصه که یه طرفم آتیشه چه طرفم آب و با هم دارن می جنگند البته طرف آتیشم می خواد بجنگه، طرف آبم در حال گفتگوست و از آخرم اون پیروز میشه فقط من این وسط خول میشم از گفتگوی درونیم و احساساتی که نمی تونم تحملش کنم متاسفانه من به فکر خوشبختی آدم ها هستم ولی همین آدم ها نمی تونن خوشبختی منو ببینن برای همینم همیشه بدبخت و فلک زده ان، منم دیگه تصمیم گرفتم دیگه به کسی نزدیک نشم، به دردسرش نمیارزه!

ولی با اعصاب خردم چه کنم؟! برم عرقی یا دمنوشی چیزی بخورم! آهنگم گوش کردم ریلکس نشدم!؟


بعد نوشت: رفتم گلاب و بیدمشک و عرق نعناع رو مخلوط کردم با آب خوردم هنوز سرم باز نشده، دیروز گریه هم کردم سرم از دیروز گرفته!


بعدنوشت بعدی: آخرش بستنی خوردم تا خلقم خوش بشه، هوا گرمه، یه بارون کوچولو هم زد!


بعدنوشت بعد بعدی: بالاخره رها کردم خیلی خوشحالم و آهنگ گذاشتم و با گوشی تخته نرد بازی کردم و دو دست بردم!