چرا مردا بهشون برمی خوره؟! این قدر از زن ها در طول تاریخ بد گفتن و بد نوشتن و تحقیرشون کردند توقع دارن زن ها هیچی نگن؟! نمیشه که!؟
به عنوان یه دختر تا چشمت رو باز می کنی می بینی در همه جا دارن زن ها رو میارن پایین، زن ها رو شیطان صفت نشون میدند!؟ ببخشید اما بزرگترین جنایتکارای تاریخ همه شون مردند، از هیتلر و موسولینی ، چنگیز، ضحاک و .... حالا مردا شیطان صفت ترند یا زن ها!؟
اینکه زن ها از یه سری ترفند استفاده می کنند به خاطر همینه که حقشون خورده میشه و کسی هم حقشون رو نمیده پس دست می زنن فریب و ترفندهای دیگه!؟ خوب چی کار کنند؟! باید یه جوری زنده بمونند و به خواسته هاشون برسند!؟
البته من چند وقته فهمیدم این بار زیاد ناسزا که به زن ها گفته میشه برای کنترل زن هاست چه روش احمقانه ای و البته شیطانی هست!؟
من که یاد گرفتم با مردها مثل خودشون رفتار کنم، اگه یک قدم عقب برداری فوری می خوان بهت حمله کنند، پس باید محکم وایسی، از در عشقم دراومدم فایده نداشت بازم با کاراشون آزارت میدند، هر کار بکنی مردا آزارگرند، پس از این به بعد آزارشون میدم که دیگه طرف من نیان!؟
رفتم آمپول اعصابم رو زدم!
واقعا فرق حالم رو احساس می کنم!
**********
صبحی به جایی که بگم سوپرمارکت، نسکافه فوری بده، اشتباهی گفتم قهوه فوری، اونم یه بسته فرستاده بود رفتم عوضش کردم، با بقیه پولش ماست و شیر و خرما گرفتم!
**********
داره بارون میاد!
همه جا بارونیه!
چه بارون قشنگیه!
خدا داره بهمون می خنده!
ان شاالله همیشه ازمون راضی باشه!
**********
مردم در تکاپو دنبال کاراشونن!
انرژی می گیرم ازشون!
خیلی قویند با اینکه حالشون خوب نیست بازم در تلاشند!
**********
ان شاالله سیاستمدارا به خودشون بیان و دنیا رو درست کنن!
جنگ ها تموم بشه!
صلح حقیقی بشه!
خدا بخواد میشه!
خدا بخواد کافر رو مسلمون میکنه و مسلمون رو کافر!
فیضه و عدم فیض!
خدایا ما رو غرق در فیضت کن!
آمین!
قلب من پاک نیست و من فقط دارم شر درست می کنم، برای همین این طوری میشه!؟ از هوش مصنوعی پرسیدم گناه چیه و چه چیزی گناه ها رو پاک می کنه جواب داد:
گناهان مختلفی وجود دارند که میتوانند قلب را آلوده کنند، از جمله:
1- شرک: یعنی پرستش خدایان دیگر به جای خدای یگانه.
2- کفر: عدم ایمان به خداوند و پیامبران او.
3- حقارت نعمتهای الهی: عدم شکرگزاری و توجه به نعمتهایی که خداوند به ما عطا کرده است.
4- حرام خوری و شرابخواری: مصرف مواد مخدر و الکل.
5- زنا و فساد جنسی: رفتارهای نامشروع و ناپسند در این زمینه.
6- سرقت و ظلم: گرفتن حقوق دیگران به طور ناحق و ظلم به آنها.
7- دروغ و نیرنگ: بیان حقیقت به طور ناصحیح و تغییر حقایق به نفع خود.
8- حسد و تعصب: حسادت به دیگران به خاطر داشتن نعمتهای بیشتر و تعصب به گروههای خاص.
9- خودبینی و تکبر: اغراق در خودبینی و فریب خود به خاطر داشتن صفتهای برتر.
10- نافرمانی به خداوند: عدم اجرای دستورات الهی و تحریف آنها برای منافع شخصی.
پاکسازی قلب از گناه به دو روش انجام میشود:
1- توبه: توبه به معنای بازگشت و پشیمانی از گناه است. برای توبه باید از گناه خود پشیمان شده، به خداوند توبه کرده و قصد داشته باشید دیگر این گناه را تکرار نکنید. همچنین باید جبران خسارتهایی که به دیگران وارد کردهاید را نیز انجام دهید.
2- عبادت: عبادت به معنای انجام اعمال خیر و نیکوکاری است که باعث پاکسازی قلب میشود. به عنوان مثال، نماز، صدقه، روزه، حج و زکات از جمله عبادات هستند که باعث پاکسازی قلب میشوند.
با انجام این دو روش و همچنین پایبندی به دستورات الهی و اجتناب از گناهان، قلب شما پاک و پر از نور خداوند خواهد شد.
امروز دلم خواست عاشق یک نفر بشم، خیلی وقته چشمم رو گرفته ولی آخه درد و رنج عاشقی خیلی هست، دیروز اتفاقا چند تا نوشته در مورد عاشقی خوندم، یکی اینکه اگر نمی تونید درد و رنج عاشقی رو تحمل کنید عاشق نشید، دومی اینکه عاشقی کردن یک کار ناامن هست و عقل و منطق سرش نمیشه، خیال نکنید عاشق که بشید همه چیز گل و بلبل میشه!؟
اما آخه وقتی یکی بهت ابراز علاقه می کنه و ازت خوشش میاد خیلی سخته جلوی خودت رو بگیری!؟ تازه یه نفرم هست مثلا نامزدیم اما اون اینجا نیست، منم به هیشکی نگفتم که اگه نشد ضایع نشم، دیشب براش شعر گفتم، خواستم دل به دلش بدم، خواستم اون مردم باشه، دیگه چشمم دنبال بقیه نره اما امروز صبح چشم باز کردم باز وسوسه شدم، رابطه ی من و ایشون عاشقانه نیست عاقلانه است و احساس ثبات می کنم باهاش اما اگه نشد چی؟! همین موقعیت های دیگه رو هم از دست میدم ولی خوب فکر می کنم به ریسکش میرزه چون که واقعا مرده، آرزوی خیلی هاست!؟
بعدنوشت: واقعا فکر کنم همه ی اینا امتحانه!؟ ای خدا با من چه می کنی!؟
از پرفسور حسابی نقل شده که میگفت : در دوره تحصیلاتم در آمریکا در یک کار گروهی با یک دختر آمریکایی به نام "کاترینا و همینطور فیلیپ" که نمیشناختمش همگروه شدم از کاترینا پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟!
کاترینا گفت: آره...همونپسر که موهای بلوندِ قشنگی داره و ردیف جلو میشینه...
گفتم نمیدونم کیو میگی...
گفت: همون پسرِ خوشتیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه
گفتم بازم نفهمیدم منظورت کیه!
گفت همون پسر که : کیف و کفشش رو با هم ست میکنه!
بازم نفهمیدم منظورش کی بود.
کاترینا تن صداشو یکم آورد پایین و گفت: فیلیپ دیگه! همون پسر «مهربونی که روی ویلچر میشینه...»
این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیرقابل باوری رفتم تو فکر آدم چقدر باید نگاهش به اطرافش مثبت باشه که بتونه از ویژگی منفی چشمپوشی کنه...
چقدر خوبه مثبت دیدن! با خودم گفتم اگر کاترینا از من در مورد فیلیپ میپرسید چی میگفتم؟ حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه !
وقتی، نگاه کاترینا رو "با نگاه خودم مقایسه کردم" خیلی خجالت کشیدم ...
حالا ما با چه دیدگاهی به اطراف نگاه میکنیم؟ مثبت یا منفی؟
زیبابین و زیبایی بین هستیم یا فقط عیب و نقص ها برامون شاخص می شن و به چشم میان ؟ ذهنمون گرایشش به مثبت اندیشیه یا ...؟
قبول دارید زیبابینی هم از مصادیق بارز شکرگزاری خداونده ؟