رونالدو اومده تهران!
مردم ریختن از کوه رفتن بالا!
به زور از در هتل رفتن داخل!
که رونالدو رو ببینند!
آقای جمهوری اسلامی 44 ساله دارن بهت میگن!
با زور جلوی یه عده رو بگیری بیشتر می خوان به اون چیزی که نمی زاری بهش برسند، برسند!
ولی شما گوش نمی دید!
حجاب همینه، روابط زن و مرد همینه، رونالدو همینه!
بیشتر کجکاو می کنید آدم ها رو!
اینم یه چیز غریزی هست!
حیوونا هم خیلی هاشون همینن!
این قدر تقلا می کنند تا آزادیشون رو بدست بیارند!
حالا هی بگیر و ببند!
حالا هی مامور بزار!
حالا هی بزن!
امروز داشتم از خبرهای کانال تلگرام خبر فوری دیوانه میشدم فقط همین که به خودم آگاهم وگرنه قبلا توی چنین موقعیتی بودم که اتفاقات با هم جور درنمی اومده و زده به سرم!
کامنت های مردم هم دیوانه کننده است هر کس یه چیزی میگه و اون وسط کلی جوکم درست می کنند واسه ی اخبار!
راستش تحلیل این ها در توان من نیست منم لفت دادم، آروم شدم واقعا بی خبری خوش خبری!
خانم هانیه توسلی رو گرفتن ، به خاطر اینکه استوری گذاشته و صفحه ی اینستاگرام آقای رسول خادم هم از دسترس خارج شده!؟
بگیر بگیره، اون وقت میگن فضا باز شده؟! فعلا دروغگوها وضعشون خوبه و راستگوها جاشون تو زندانه!؟
چه جوری می خوایم از این مخمصه بربیایم؟!
مامانم دعوام می کنه، میگه باز تو حرف سیاسی زدی!؟ نمی دونم از ترسه یا چی!؟
شاید واقعا نمیشه نرم از این مخمصه دراومد، تنها راهش جنگ مسلحانه است!؟ ولی آخه چطوری؟! ما که جنگاور نیستیم!؟
می خوام این قدر سیاسی بنویسم که یا بیان بگیرنم یا دیگه میلم تمام بشه!؟
اولش خیلی خوب بود همه چیز خوب پیش می رفت همه راضی بودند و تشویق می کردند اما بعد نمی دونم چی شد که هر چقدر مثل خر کار می کردی کار جلو نمی رفت، یهو آدم هایی که راضی بودند شدند شاکی، یکی داشت یه کاری می کرد ضد ما آخرش هم نفهمیدم کی بود ولی من خیلی راه اومدم خیلی جلسه گذاشتم اولش راضی می شدند ولی باز بعد شاکی بودند از برنامه ها!
منم دیدم داره عمرم تو این کش و قوس ها میره آخرشم هیچی به هیچی، اومدم بیرون!
خلاصه که سر کار فرش قرمز براتون پهن نکردند همه ش استرس و اعصاب خوردیه! البته تو خونه هم خبری نیست پسرفتم می کنی!
بهتونم بگم من اون چند سالی که کار کردم بعد که رفتم ارشد از استادامون بیشتر حالیم بود اونم اتفاقا زد تو پرم، ارشد برام بی معنی شد، استادای پرمدعای آبکی دیگه به چشمم نمی اومدند، اونجا هم یه جور سرخورده شدم، باید گوش به فرمان یه عده بی سوادتر از خودت می بودی!
گند بزنن این مملکت رو که افراد نالایق رو می برن توی یه سازمان، اونا هم چش دیدن بهتر از خودشون رو ندارند!
پی نوشت: بیشتر بقیه ی کارمندای بخش های دیگه، تنبل از زیر کار در رو بودند وقتی قرار بود یه چیزی تحویل بدند این قدر طولش می دادند که نگو اما اگه ما یه باگ نرم افزارمون داشت گوش جهان رو کر می کردند!
من واقعا تغییر کردم نمی دونم چی تو من تغییر کرده اما دیگه موسیقی های موجود جواب روح من رو نمیده، همه شون به نظرم سوسول بازی می رسه، فقط یه آهنگ پلاس روزبه نعمت اللهی که شعرشم از مولاناست به وجدم میاره!؟
جامعه غمگینه، موزیسین ها هم غمگینن ولی برعکس من روزایی که حالم خوبه داره بیشتر میشه، نمی دونم چرا!؟
حالم از درون تغییر می کنه ها، خودش خوب میشه خودش بد، چیزهای بیرونی هم اون قدرها دیگه اثر نداره!؟
پی نوشت: جالبه انگار موسیقی باهام حرف می زنه انگار موزیک یه کس دیگه ست و خواننده یه کس دیگه ست!