باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

آرامش و استرس

نمی دونم چطور توضیح بدم من یه آرامش عمیق دارم خیلی شیرینه اما روش استرس وضعیت این دنیا رو دارم پریشب اومدم بزنم به در بی خیالی و فکر کردم شد اما پهلو و بالای شکم چپم درد گرفت انگار که کسی با چاقو زخمیش کرده باشه، نمی دونم ورم معده ام بدتر شده یا از روده هامه یا طحال، خیلی وقت بود یه درد مختصر داشت و سونوگرافی هم هیچی نشون نداد، از دیروز کپسول ورم معده رو شروع کردم امروز صبح بهتره اما واقعا نمی دونم چرا این قدر درگیر دنیا و سیاست شدم ازشم نمی تونم بیرون بیام باید ادامه بدم!؟

خستگی در مسیر هدف

امروز یه جا خوندم " قشنگ ترین خستگی دنیا خستگی تو راه هدفیه که دنبالشی."

تا حالا با وجود خستگی ادامه دادید؟ 

میگن با خستگی صبح از خواب بیدار بشی یعنی بزرگسال شدی!

من خیلی ساله خسته ام و با وجود خستگیم از جوون مایه گذاشتم و ادامه دادم اما الان جانم و روحمم خسته است!

ذهن و روحم رو خالی کردم و سعی می کنم بدون فشار و استرس باشم کمی تا قسمتی از خستگیامم برطرف شده، درد پاهام خیلی بهتره، آهنگ شاد گوش میدم، برای دل خودم نقاشی می کنم اما همه ش عذاب وجدان دارم که چرا دارم استراحت می کنم و فکر می کنم زمانم از دست داره میره!؟ 

انگار کنکوره!؟ واسه کنکورم اولش خیلی به خودم سخت گرفتم بعد خسته شدم بی خیال شدم مثل الان که بی خیال شدم ولی فکر کنم تعادل ندارم یا در حال دویدنم یا ول می کنم و خسته میشم باید حد وسطش رو بیابم!

به قول سعدی" رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود / رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود"

از قدیم گفتن عجله کار شیطونه، منم خیلی عجله می کنم که زودتر تموم شه و خلاص بشم اما انگار این زندگی نقطه ی پایان نداره، راحتی نداره، تازه همه ش دشوارتر میشه، بچه بودیم فکر می کردیم بزرگ بشیم دیگه همه چیز خوب میشه اما اول جوانی پدرمان درآمد و همین جوری زندگی پدرمان را در می آورد تا از خمیرمایه مان نان بپزد به قول قدما! ببخشید ولی به قول مامانم باید کونشو داشته باشی!؟

قرص لاغری

دفعه ی پیش که رفتم دکتر روانپزشک، بهشون گفتم کبدم چرب شده و به خاطر قرص های اعصاب اشتهام زیاده، نمی تونم لاغر بشم ایشونم پایین مطبش، داروخانه داره بهم قرص لاغری داد، منم می خوردم چند کیلویی لاغرمم کرد اما قوای بدنیم ضعیف کرد نا نداشتم و بعد از یک ماه و نیم، اشتهام دوباره زیاد شد برای همین قرص ها رو گذاشتم کنار و الان یه هفته ای میشه قوای بدنیم داره بر می گرده اما دوباره وزنم هم بالا رفته!

تازه فهمیدم میل به غذام بیشتر از همه از استرسه، روزی که ترامپ رو ترور کردن این قدر گرسنه میشدم یا چند روز پیش که هنیه رو ترور کردن هم همین طور بود سعی کردم اخبار گوش ندم، حالا نمی دونم چم میشه که از این اخبارا استرس می گیرم من قبلا این قدر سوسول نبودم چند سالیه از وقتی مریض شدم این طورم، تازه خودمم نمی فهمم استرس دارم تو لایه های زیر روان فعاله من فقط گرسنه میشم، بعد که دقت می کنم می بینم استرس و اضطرابه!

فال حافظ برای اوضاع الان

فال حافظ گرفتم این اومد:



سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد

به دست مرحمت یارم در امیدواران زد


چو پیش صبح روشن شد که حال مهر گردون چیست

برآمد خنده خوش بر غرور کامگاران زد


نگارم دوش در مجلس به عزم رقص چون برخاست

گره بگشود از ابرو و بر دل‌های یاران زد


من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست

که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد


کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاری

کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد


خیال شهسواری پخت و شد ناگه دل مسکین

خداوندا نگه دارش که بر قلب سواران زد


در آب و رنگ رخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم

چو نقشش دست داد اول رقم بر جان سپاران زد


منش با خرقه پشمین کجا اندر کمند آرم

زره مویی که مژگانش ره خنجرگزاران زد


شهنشاه مظفر فر شجاع ملک و دین منصور

که جود بی‌دریغش خنده بر ابر بهاران زد


از آن ساعت که جام می به دست او مشرف شد

زمانه ساغر شادی به یاد میگساران زد


ز شمشیر سرافشانش ظفر آن روز بدرخشید

که چون خورشید انجم سوز تنها بر هزاران زد


دوام عمر و ملک او بخواه از لطف حق ای دل

که چرخ این سکه دولت به دور روزگاران زد


نظر بر قرعه توفیق و یمن دولت شاه است

بده کام دل حافظ که فال بختیاران زد


تعبیر تاروت رنگی: برای انسان امید در زندگی چون بال است برای پرنده و امیدواری تو نیز بالاخره نتیجه خواهد داد. به زودی زندگیت روشن و زیبا چون سحری پس از شب تیره خواهد شد. خداوند به تو لطف و عنایت خواهد نمود و گره از مشکلاتت باز خواهد کرد. از این فرصت استفاده کن و از یاد خدا و شکر او غافل مشو.

تعبیر ستاره: زندگانی زیبا همانند سحرگاهان روشن پس از گذر یک شب سیاه طولانی است. تو همچون کوه پایدار و استوار باش که نور امید بر تو خواهد تابید و گره از مشکلاتت خواهد گشود. در اول صبح کامروا خواهی شد. به زودی به جایگاه و سعادتی خواهی رسید. مبادا با رسیدن به منسب و قدرت یاد خدا را فراموش کنی و اخلاقت در ارتباط با دیگران تغییر کند. مال و مقام رفتنی است، مراقب رفتار و منش خودت باش.    

یعنی واقعا صبح سعادت به زودی می دمه؟!

واقعا می خواد جنگ بشه؟!

الان تو ماهواره داشت مردای جوون اوکراینی رو نشون می داد که از جنگ فرار کردن، مثلا یه آقایی رو نشون داد که پیانیست بود مریضی هم داشت، دختر و خانمش به آمریکا پناهنده شده بودن، می خواست بره پیش اونا، آخرشم رفت ولی خیلی ستمه زن ها بچه ها از کشور بتونن برن اما مردها باید باشند و برن جنگ!؟

بعد یعنی الان جنگ بشه تمام این پسرایی که سربازی نرفتن و معافیت تحصیلی داشتن مثل داداش من، باید برن جنگ؟! حالا داداش من از بچگیش عاشق تفنگ و شمشیر بود بعدم همه ش  با کامپیوتر بازی های جنگی و خونی می کرد ولی بره جبهه؟! نمی تونه! اصلا هیچ کدوم از پسرهای این دوره و زمونه مثل قدیم نیستن رشدشون که ندادن پر و بالشون که ندادن تو مدرسه و دانشگاه هی خردشون کردن، برن جنگ مرده شون بر می گرده! نشون به این نشون که این چند سال هر وقت تظاهرات شد و گرفتنشون بیشترشون تو دادگاه ها حاضر شدن بگن پشیمونن، اینا طاقت ندارن تو شرایط سخت قرار بگیرن وا میدن!؟

باید بشینیم دعا کنیم جنگ نشه، نه ایران، لبنان و سوریه هم نشه، خوب رژیم ایران که داره فرو می پاشه چرا اسرائیل هی می خواد جنگ درست کنه؟! تا حالا چند بار ایران رو تحریک کرده، آخه اون فسقل جا و یه مثقال جمعیت چه جوری می خواد زورش به این همه آدم برسه؟! ایرانی های مخالف نظام درسته که با نظام مخالفن اما همه شون که طرفدار اسرائیل نیستن، اسرائیل خودش دستش به خون آلوده است!؟