تا دیشب قلبم درد می کرد!
اما امروز صبح خوب بود!
ولی بازم قرص خوردم!
دیشب با خودم گفتم باید برم دکتر دیگه!
فکر کنم ترسید خوب شد!
**********
امروز شلغم پختیم!
سه تا کوچولو خوردم!
ناهار پیراشکی خوردم!
**********
اون دوستم یادتونه از یکی خواستگاری کرده بود؟!
طرف ردش کرده بود اونم می گفت زودتر بمیرم؟!
الان طرف برگشته اما دوستم بهش گفته من هیچ حسی بهت ندارم!؟ خخخخخخخ
دو تا بچه های دوستاشم فوت کردند!
خیلی ناراحته!
جوون بودند!
مرگ خیلی زیاد شده!؟
دارم آدامس نعناعی می جوم!
داخل دهانم سرده!
فهمیدم چرا سرگیجه میشم!
البته فکر کنم!؟
چون که به جنگ فکر می کنم!؟
یعنی هر وقت سرگیجه شدم قبلش به جنگ تازه فکر کردم!؟
وای من چرا این قدر فوفول شدم؟!
گیل پیشی راست گفتی از فکر و استرسه!
**********
یه کم در مورد دو نوشته قبلی فکر کردم!؟
بازم فکر می کنم بحث سایه ی شخصیت هست!؟
برای همین حس بد به این آدم ها دارم!؟
من چقدر سایه دارم!؟ خخخخخخ
از موقعی که نوشته ی قبلی در مورد مرده ها رو نوشتم از خودم بدم اومده، آخه من به این آدم ها وقتی زنده بودند حس بد داشتم!؟ نمی دونم چرا!؟ من حس هام اغلب اشتباهه، وقتی این آدم ها رو شناختم به نظرم استحقاق تحسین داشتند اما چرا من حس اولیه م وقتی می بینمشون بده؟!
گفتم اعتراف کنم شما بدونید من کاملا اون جوری که خودم رو نشون میدم نیستم، من بیشتر بعد خوب ماجرا رو نشون میدم اما درونم پر چیزهای بدی هست که نمی دونم چرا هست!؟ نمی دونم از کجا اومده یا میاد!؟
متاسفانه یک خبر جدید اومده، حتما می دونید دختر خانمی در مترو تهران غش کرده و سرش خورده به لبه ی سکو، واقعا مور مورم میشه اما شبکه های ماهواره ای باز چیزای دیگه میگن که تو آدم حس های بد تولید می کنه، من الان در این وضعم، با اینکه فیلم دوربین مدار بسته اومده و تقریبا همین رو نشون میده اما خوب من آدم شکاک و بدبینی هستم و حکومت هم دروغ زیاد گفته، دیگه بهش اعتمادی نیست!
حالم از دیروز خوب بودا، باز بی حوصله شدم، دور تلویزیون رو باید خط بکشم، اخبارا که همه مغرضانه، آهنگا که افتضاح، سریال ها همه در پیتی، باید می زدم از خونه بیرون، بیرونم حرف سر اینه که خبری نیست!
واسه یه نفرم ناراحتم، دوست ندارم به خاطر من تو عذاب باشه، فکر می کنم حال روحیش خوب نیست، من این وضع رو تجربه کردم می دونم چی میکشه ولی از طرفی نمی دونم چه کار کنم، من دیگه حسی بهش ندارم!؟
اینم داره دیوونه ام می کنه، حتی دیگه اون 5 اصل ریکی هم درست جواب نمیده!؟
متاسفانه باب شده میگن به اولین حستون به آدم ها اعتماد کنید این شهود شماست ولی برای من از وقتی یادم هست اولین حس اشتباه بوده!؟
چه آدم ها که حس خوب بهشون داشتم و بیچاره م کردند و چه آدم ها که حس بد بهشون داشتم و لطف ها بهم کردند!؟
بعد اگر توجه کنید حستون به آدم ها تغییر می کنه مثلا آدم های توی تلویزیون که نمی شناسیدشون رو نگاه کنید، اگر دقت کنید با اینکه نمی شناسیدشون و ازشون بدی یا خوبی ندیدید ولی به مرور زمان حستون بهشون تغییر می کنه!؟
پس حس رو جدی نگیرید البته حس ششم اگر دارید یا حس ترس رو جدی بگیرید اما حس هایی مثل اینکه ازین خوشم میاد و از اون خوشم نمیاد یا باحاله و خوشگله و بدگله رو جدی نگیرید!؟