امشب خوابم نمی برد!؟
قرص خواب هم خوردم اما اثر نمی کنه!
دارم کاملا دیوانه می شوم!؟
اما آخر چرا؟!
من هیجانزده شده ام؟
من منیک شده ام؟
چرا حالت های عجیب و غریب به من دست می دهد؟
چقدر آهنگ گوش کنم؟!
دیگر خسته شده ام!
دلم می خواهد بخوابم و دیگر بیدار نشوم؟!
اما برعکس می شود؟!
چرا همیشه برعکس می شود؟!
زندگی من شبیه هر چیزی هست الا زندگی!؟
گاهی با خودم می گویم چه می شد اگر زندگی عادی مثل بقیه را انتخاب می کردم؟!
با یکی ازدواج می کردم و در همان کامپیوتر مشغول می بودم؟!
اما من نمی توانستم!
نمی توانم عادی باشم!
از اولش عادی نبودم!
حال هم همین طور است!
در آینده نیز چنین خواهد بود!
خدا می داند چه قرار است بشود؟!
من آماده هستم اما آماده نیستم!
من می ترسم و نمی ترسم!
من نمی دانم و می دانم!
عده ای می گویند لذت زندگی در همین است!
اما من دوست ندارم این گونه!
دوست دارم همه چیز را بدانم!
دوست ندارم اشتباه کنم!
اما همیشه اشتباه کردم تا یاد گرفتم!؟
گران نیست؟!
به نظر من خیلی گران است؟!
چرا هیچ کس به ما یاد نداد درست هر کاری را؟!
آسیب دیدم
آسیب های جبران ناپذیر
حالا چه کار می شود کرد؟!
اندوه گذشته فایده ندارد
گذشته درگذشته
ترس از آینده هم معنا ندارد
یعنی دیگر معنا ندارد
تا خدا هست زندگی باید کرد!
بیشتر انبیا و اولیای خدا تا زمانی خود را کمتر از این می دیده اند که بخواهند نسبتی با خداوند داشته باشند یا به درجات و مراتب بالای انسانی برسند و همیشه خود را محتاج خداوند و پیرو انبیا و اولیای پیش تر از خود می دانسته اند.
وقتی کسی را می بینید خود را با اولیا یا انبیا مقایسه می کند و از این طریق می خواهد برای خود اعتباری کسب کند این یک نشانه است که فرد مورد نظر جاعل است.
در ضمن خویشاوندی با کسی نیز دلیل بر اعتبار داشتن یا بی اعتباری کسی نیست. اصولا افراد خودساخته و مستقل از این که بخواهند به واسطه ی خویشاوندی با کسی اعتباری کسب کنند شرم دارند اگر کسی مرد است روی پای خودش است و نیازی به این کارها ندارد و اصولا تمام شخصیت یک نفر در خودش خلاصه می شود و آنچه خودش بدست آورده است یا ساخته است.
همین الان دقت کردم و دیدم یک اتفاق جالب افتاده است یک نفر از نام علی سو استفاده کرده است و حالا دو نفر به نام علی دایی و علی کریمی جلویش ایستادند!
جالب نیست؟!
خون خدا را به جوش آوردید خداوند روی انبیا و اولیایش غیرت دارد با اسم بزرگان بازی نکنید که بد سرانجامی دارد! به خصوص علی، محمد، حسین، فاطمه و ...
امروز که نوشتم باران بارید
چند روز پیش هم دو مرتبه شروع کردم به نوشتن باران بارید
آن شب در کوهسنگی که عهد بستم هم باران بارید
هر موقع می آمدم بروم دنبال زندگی خودم یک جایی کلمه عهد یا قول یا نذر را دیدم.
به نظر من این ها همه نشانه است
من به فال نیک می گیرمشان
اما باید شیوه ی قدیمی را کنار بگذارم و شیوه ی جدیدی برای مبارزه پیدا کنم.
تا الان که بخت با ما یار بوده است خودم هم فکر نمی کردم این گونه شود اما خداوند یاری رسان است اولیای طاغوت را به سزای اعمالشان می رساند.
باید بگویم که من هر کار کردم به خاطر خدا بوده است
امیدوارم ریا تصور نشود
اما داریم می بینیم که چطور از اسم انبیا و اولیای خدا سو استفاده می شود و به بازی گرفته می شود به عنوان یک مسلمان وظیفه دارم جلوی این امر بایستم البته هر کس شیوه ی خودش را دارد.
اما مردم ایران،
من یک بار دیگر فرصت دادم و به سمت این مردم آمدم اما شما من را نمی خواهید یا نمی توانید ببینید خوب من چه کار کنم؟!
حتی دسیسه کردند من را ابرار معرفی کنند که من ورطه تظاهر بیفتم مثل خودشان که متظاهر به دینداری هستند.
این را بدانید که من خوب می دانم که هستم و به هر چه لازم باشد به مرور برایم می رسد
حال هم باید از خلق فاصله بگیرم اما کم کم این کار را می کنم.
می دانم که بیشتر مردم ایران دیگر به خدا و پیغمبر اعتقادی ندارند و نامسلمان شده اند در این صورت خدا کار خاصی برایتان نمی کند و رهبران نامسلمان برایتان در نظر می گیرد این خیلی طبیعی هست.
اگر می خواهید خدا برایتان کاری کند اولین گام این است که پیرو پیامبر او محمد باشید و البته از پیروی از مذهب شیطانی موجود که پر از خرافات و دروغ و جعل هست پرهیز کنید.
شیطان گاهی در لباس دین ظاهر می شود تا آن ها که نمی اندیشند یا فرصت طلب هستند را فریب دهد.
یادتان باشد
سوره ی حمد
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.
این جملات را سرسری نگیرید فلسفه عمیقی پشت همین دو جمله است که اگر بهش دست یابیم و ملکه ذهنمان شود خالص می شویم.