باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

تکراری شدن

من روحیه ی تنوع طلبی دارم غذای تکراری نمی تونم بخورم کارهای تکراری نمی توانم انجام دهم!

حتی در رابطه با آدم ها، اول آشنایی ازشان خوشم می آید اما بعد از مدتی که طرف را می شناسم برایم تکراری می شود و دیگر طرف برایم جالب نیست!

یک دلیلی هم که ازدواج نکردم این بود که می ترسیدم همسرم برایم تکراری شود همین طوری عاشق که شدم بعد از یه مدت از طرف بدم آمده است چه برسد که بخواهم باهاش زندگی کنم!

جوان که بودم فکر می کردم سنم بالا رود این روحیه ام کمتر می شود اما تا الان که نشده است، فعلا همه چیز برایم تکراریست و نمی دانم چگونه به زندگیم تنوع بدهم!

پروانه بودن

امروز یه شعر از یک شاعر معاصر زن سوری عرب پیدا کردم، میگه ازدواج برای زن شرقی اسارته اگر می خوای پروانه باشی لازمه تنها باشی و میگه راز قوی شدنم اینه که هیچ وقت هیچکس من رو واقعا دوست نداشت!

برای منم همین طوره، چند روزه یاد گرفتم تو ذهنم یه دوست داشته باشم و یک پدر و مادر که اون جوری که می خوام هستند، خیلی حس خوبیه انگار دارم پرواز می کنم البته من بچه بودم هم دوست خیالی داشتم، اسم داشتن، دختر و پسر بودن، با هم فوتبال بازی می کردیم من زندگیشون رو شکل داستان می نوشتم یه بار معلمم داستانام رو خوند تشویقم کرد گفت ادامه بده ولی من دیدم کلاس های داستان نویسی اسلوب داره و خشکه و خلاقیتت رو کور می کنه هیچ وقت نرفتم، دلم می خواست آزاد باشم و هر چی دوست دارم بنویسم فکر قاعده و قانون نکنم!

یه چیز بامزه بگم من سال ها فکر می کردم تک پر یعنی سینگل به همه با افتخار می گفتم تک پرم بعد فهمیدم تک پر یعنی فقط با یک نفر در رابطه باشی این قدر بچه ی مثبتی بودم که تو مخیله ام هم نمی گنجید یکی با یکی که رابطه داره دورش میزنه با چند نفر دیگه هم هست از نظر من که این جور ارتباط ها اصلا اسمش رابطه دوستی و عاشقانه نیست لاشی گریه ولی فعلا لاشی گری خواهان داره مردم افتخار می کنن به این کاراشون! 

خلاصه که از این به بعد میگم من پروانه ام!

میگن دل شکستن گناهه

میگن دل شکستن گناهه اما خوب نمیشه که چون صرفا عاشق شدی با یکی ازدواج کنی لازم هست که اهداف و ارزش های یکسان داشته باشی، با هم تفاهم داشته باشی یعنی اینکه بهم بخورید، وقتی همون اول با هم دعوا می کنید، می خوای به طور غیر مستقیم با رفتارت منظورت بهم حالی کنی این خودش زنگ خطره که به قدر کافی بالغ نیستی و دو تا آدم وقتی این جورن بهتره از هم فاصله بگیرن هر چند دلشون بشکنه، هر چند غمگین بشن،  هر چند تنها بمونن وگرنه بعدا اتفاقات بدتر میفته، عقل من که این رو میگه، من گناه دل شکستن رو به جون می خرم!

خداحافظ عشق

من چند باری عاشق شدم و همیشه خودم پشیمان شدم، شاید زمانی ناراحت بودم اما الان خوشحالم، تجربه کسب کردم و آدم ها را شناختم، حال می خواهم پرونده ی گذشته را ببندم برای این می خواهم از تمام عشق هایم بخواهم مرا ببخشند اگر من اون طوری که آن ها می خواستند نبودم و با من به نتیجه نرسیدند، لطفا مرا فراموش کنید من کلا از نوجوانی دو خاله ی مجرد داشتم که آن موقع تحسینشان می کردم که تمام دنیا را گشته بودند و درس خوانده بودند و کار می کردند و آزاد و راحت بودند، بله در ذهن من ازدواج اسارت است و هیچ وقت تن به این اسارت نمی دهم عشق هایی هم که برایم پیش آمد به گمان من از آن طرف بود، فکر کردم طرف واقعا دوستم دارد و بعد فهمیدم نه این طوری ها هم نیست البته این هم گمان بود و من آدم اهل ریسکی نیستم بنابراین گذاشتم و رفتم، حالا هم مرا از فکر و ذهن خود پاک کنید وگرنه مجبورم فحشتان بدهم که از من بدتان بیاید و خودتان فراموشم کنید، پس حلال کنید و خداحافظ من هم حلالتان کردم!

حال و هوام!

میگن طوفان مغناطیسی چند روزه از طرف خورشید اومده همه اختلال خواب گرفتند یا سردرد گرفتند ولی حال من خیلی خوبه البته سرم یه جوریه، اختلال خواب که همیشه دارم و خواب های چرت و پرتم دیدم!

یه چیز جدید کشف کردم در لایه های زیرین روانم، من هر کس بهم نزدیک میشده یعنی عاشقم میشده خودم ازش عصبانی می شدم و فراریش می دادم، بله غیرت دارم رو خودم خوب!

بچه ها حواستون باشه این چیزی که به اسم عشق رمانتیک تو دنیای مدرن هست عشق نیست نوعی از هوس است نه اون هوس زشت، یه هوسی که به قول شیخ بهایی شیطان زیبا به ما جلوه ش داده، یعنی تا جایی که من فهمیدم عاملش شیطانه درونه نه فرشته ی درون که بگی عشق پاکه و محبته و از طرف خدا اومده، منم تو ناخودآگاهم این بوده که سمت هوس نرم برای همین بدون اینکه من بفهمم عمل می کرده!

یعنی به زبان ساده من اونو برای خودم می خواستم اون هم منو به خاطر خودش می خواسته این عشق حقیقی نیست، شاید قلبمون هم درگیر شده باشه و لرزیده باشه اما شیطان لرزوندتش!

حالا سوال اینجاست اگه عشق رمانتیک راه ازدواج نیست، ازدواج سنتی هم که معایب خودش رو داره پس جوون ها چگونه با هم آشنا بشند؟! از ما که گذشت ولی علما و مسئولین یه فکری لازمه بکنند!؟